واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2318
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
hand puppet, gloves puppet
عروسکی که دست عروسک‌گردان در بدن و سر عروسک فرومی‌رود و آن را به حرکت درمی‌آورد
ناحیه‌ای در پایین مفصل مچ شامل مچ و کف دست و انگشتان
نوعی چوب‌کِشی که توسط انسان و با دست انجام می‌شود
hand stopping
نگاه کنید به : stopping 2
بسته‌بندی دستی مواد غذایی با کاغذ یا دیگر مواد انعطاف‌پذیر
غربیلک فولادی به قطر تقریبی 35 سانتی‌متر که به میلۀ ترمز متصل است و برای ثابت نگه ‌داشتن واگن در محل توقف به کار می‌رود
نوعی اختلالگر سبک و قابل‌حمل و یک‌بارمصرف، با امکانات ناتوان‌سازی الکترونیکی، که آن را برای ایجاد اختلال در نشانک‌های تهدید (threat singals) در مکان موردنظر قرار می‌دهند
hand-held computer
نگاه کنید به : pocket computer
hand-made bomb
hand-off pass
نگاه کنید به : flip pass
hand-operated propeller
نگاه کنید به : boat propeller gear
برنامه‌ای که در آن موعد واگذاری تحویلی‌های پروژه برای بهره‌برداری پیش‌بینی شده است
handbell
نگاه کنید به : handbells
handbells/ handbell
نوعی زنگ با دسته‌ای میله‌ای یا حلقوی که با تکان دادن با دست به صدا در‌می‌آید
handbook, manuel (fr.)
کتابی که اطلاعات و دستورالعمل‌هایی دربارۀ موضوعی خاص یا ابزار یا دستگاه ارائه دهد؛ کتاب راهنما * واژۀ "دستینه" در فارسی به معانی دیگری از قبیل دستبند، دستۀ کارد و شمشیر، دستخط، فرمان پادشاه و امضا بوده و فرهنگستان بار معنایی جدیدی به این واژه داده است.
handheld monopod, handheld selfie monopod, selfie stick
پایه‌ای که با قرار دادن تلفن همراه یا دوربین‌های رقمی دارای قابلیت خودعکس‌گیری بر روی آن می‌توان به‌راحتی و با زاویۀ دید وسیع خودعکس گرفت
handheld projector
نگاه کنید به : pico projector
handheld selfie monopod
نگاه کنید به : handheld monopod
وضعیتی ناشی از خلل یا کم‌توانی در فرد که از دستیابی او به جایگاه و نقش طبیعی خود، مطابق با سن و جنس و ویژگی‌های فرهنگی ـ اجتماعی‌اش جلوگیری می‌کند
handing-up machine, dough moulder
دستگاهی که قطعه‏های خمیر را گلوله‏ای‌شکل می‌کند متـ . چانه‌کُن
تحریک آلت مردانه با دست
خودروی برای بارگیری و تخلیۀ ‌بار در هواپیما در محدودۀ پیشگاه
برداشت ذهنی هر فرد دربارۀ چگونگی پاسخ‌گویی هواگرد به فرمان‌ها
سهولت واپایی و هدایت وسیلۀ نقلیه بدون لغزش یا سُر خوردن، به‌ویژه در مسیرهای مارپیچ و منحنی
handling pilot
نگاه کنید به : pilot flying
گروهی که مأموریت آن ارزیابی فرمان‌پذیری هواگرد جدید و گردآوری و تنظیم نقد و نظر خلبانان آزمایشگر است
handoff
نگاه کنید به : handover 2
مطلبی حاوی اطلاعات موردنظر یک سازمان که روابط‌عمومی آن برای اطلاع‌رسانی به رسانه‌ها یا قرار دادن در اختیار مخاطبان تهیه و تدوین می‌کند
یک یا چند برگ کاغذ حاوی اطلاعات کلی دربارۀ یک موضوع که برای دنبال‌ کردن مطلب در کلاس یا سخنرانی و امثال آن در میان حاضران پخش می‌کنند
در اختیار قرار دادن واپایش یک هواگَرد از یک مرکز یا شخص واپایشگر به مرکز یا شخص دیگر