واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1929
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
آیین‌نامه‌ای برای نظارت بر ساخت و تجهیز مایع‌برهای حامل گاز مایع
gas cutting
نگاه کنید به : oxygen cutting
gas devourer
وسیله‌ای برای بیرون راندن گاز از درون مخزن
gas discharge
عبور جریان الکتریکی از گاز براثر حرکت یون‌هایی که از برخورد الکترون‌ها با ذرات گاز به وجود می‏آیند
ویژگی مخزنی که گاززدایی شده است
gas free/ gas freeing
فرایند تخلیة گازهای خطرناک و قابل ‌انفجار یا قابل اشتعال از مخازن مایع‌برها یا شیمیایی‌برها
gas gouging
نگاه کنید به : oxygen gouging
gas line, vent line
لـوله‌ای در مخـزن ویژة تخلیة گاز یا هواگیری
وسیله‌ای برای پوشاندن صورت، به‌ویژه دهان و بینی، در برابر گازهای سمّی، به‌ویژه در هنگام جنگ
gas metal arc welding, GMAW, MIG/MAG, welding, inert gas metal arc welding, CO2 welding2
نوعی جوشکاری قوسی بدون اعمال فشار که بین سیم جوش فلزی پیوسته و حوضچۀ جوش قوس ایجاد می‌شود و حفاظت از فلز مذاب با استفاده از گاز خنثی انجام می‌شود
نوعی بسته‌بندی که در آن بسته را با یک گاز خاص پر می‌کنند
gas phase corrosion
نوعی خوردگی موضعی که غالباً در نتیجۀ واکنش احیایی مستقیم در نیروگاه‌های سوخت فسیلی که در معرض گازهای محیطی حاوی گوگرد یا رسوبات حاوی پیریت‌های آهنی هستند، رخ می‌دهد متـ . خوردگی جوّکاهشی reducing-atmosphere corrosion
فرایندی در شناورهای یخچالی برای انبار کردن گازهای خنک‌کننده و تزریق ترکیب آنها با هوا به داخل انبارهای شناور
gas substation
gas thermometer
دماسنجی که بر پایۀ خواص گرمایی گاز کار می‏کند
gas tungsten arc welding, GTAW, tungsten inert gas welding, TIG welding, wolfram inert gas welding, WIG, welding, inert gas tungsten arc welding
نوعی جوشکاری قوسی که در آن بین الکترود تنگستنی غیرمصرفی و حوضچۀ جوش قوس ایجاد می‌شود و حفاظت از فلز مذاب با استفاده از گاز خنثی انجام می‌شود
موتوری که توربین آن براثر انبساط گازهای داغ به حرکت درمی‌آید
دریچه‌ای در کشتی‌های هوایی برای تخلیة فشار مازاد در کیسه‌های گاز یا بالونک‌ها (ballonet)
gas welding
نگاه کنید به : oxyfuel gas welding
چاهی که قابلیت تولید گاز طبیعی را داشته باشد یا عمدتاً گاز طبیعی تولید کند
gas-bounded nebula
سحابی گسیلی هیدروژنی‌ای که یک ستارۀ داغ و درخشان در مرکز، آن را یونیده کرده است
gas-dangerous space
فضا یا مخزن یا انباری که برطبق آیین‌نامة گازبَرها امکان گنجاندن یا انبارش گازهای قابل‌اشتعال در درون آن وجود ندارد
gas-filled cable
نگاه کنید به : gas-insulated cable
وسیله‌ای که آهنگ شارش گاز را در لوله‌ها اندازه‌ می‌گیرد
gas-free certificate, gas certificate
گواهی‌ای که پس از انجام دادن گاززدایی از مخازن شناور صادر می‌شود
gas-insulated cable, gas-filled cable
بافه‌ای/ کابلی حاوی گاز فشرده برای عایق‌بندی و به حداقل رساندن فرایند یونش متـ . کابل گازعایق
gas-insulated line
نوعی خط برق که رساناهای آن در محفظه قرار دارند و با گاز فشرده عایق شده‌اند
gas-insulated substation, gas substation
پست برقی که رساناهای آن با گاز فشار قوی، معمولاً سولفورهگزافلوراید، عایق‌بندی شده‌اند
gas-liquid chromatography
نوعی سوانگاری که در آن فاز متحرک گاز است و فاز ثابت جامدی است که با یک فاز ثابت مایع پوشیده شده است
فضا یا مخزنی در شناور که برطبق آیین‌نامة گازبَرها امکان گنجاندن یا انبارش گاز در درون آن وجود دارد