واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
full cap
نگاه کنید به : full retreading
← بی‌سیم شناسا
full container load, FCL
بارگُنجی که کل بار آن تنها متعلق به یک فرستنده یا گیرنده است و بار دیگری نمی‌توان به آن افزود
واپایش حرکت گردشی با استفاده از فانوس‌های سه‌خانۀ پیکان‌دار در یک چراغ شش‌خانه‌ای
full crown, full veneer crown, complete veneer crown
تاجواره‌ای که تمام تاج کالبدشناختی دندان را می‌پوشاند متـ . روکش کامل
بلیت معتبر برای یک روز کامل یا مسافرت‌های متعدد در یک تاریخ معین
full denture
نگاه کنید به : complete denture
موقعیتی که در آن زه تا نقطۀ لنگر به عقب کشیده شده و آمادۀ رهش است
حرکتی که در آن زاویۀ سکان افقی با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر می‌کند
بلیتی که مسافر با خرید آن، تمام مبلغ بلیت یا مبلغ مندرج در جدول کرایه را بپردازد
ویژگی سطحی که در تمام زوایا صاف و آینه‌ای دیده می‌شود
مهمان‌خانه‌ای که تمام اتاق‌های آن اشغال شده باشد متـ . هتل اتاق‌پُر، اتاق‌پُر
خودروی که نیروی آن با موتور بنزینی و موتور برقی به‌طور جداگانه یا هم‌زمان با هم تأمین می‌شود
full hybrid vehicle, strong hybrid
خودروی ترکیبی که در آن هریک از منابع قدرت به‌تنهایی یا با هم می‌توانند نیروی محرکۀ خودرو را تأمین کنند
رژیمی حدِّفاصل رژیم مایع صاف‌شده و رژیم معمولی که معمولاً پس از عمل جراحی به‌منظور آماده شدن دستگاه گوارش برای فعالیت طبیعی تجویز می‌شود
نوعی دسترسی، ویژة کاربردهای بدون درنگ، که در آن کاربر می‌تواند با سرعت نسبتاً بالای خودرو در محدودة تحت پوشش جابه‌جا شود
full Moon
یکی از اَهِلّۀ ماه که در آن کلِ قرص ماه به‌صورت روشن دیده می‏شود
قالبی که ازطریق ریخته‌گری با مدلی از جنس پلی‌استیرن تهیه می‌شود و در حین ریختن فلز مذاب مدل تبخیر می‌شود
یکی از روش‌های ریخته‏گری که در آن از مدل‌های اسفنجی یا پلی‏استیرن استفاده می‏شود و قبل از بارریزی یا همراه با بارریزی، مدل تبخیر و از قالب خارج می‏شود
حمله‌وری که قادر به استخراج تمام اطلاعات سرّی ذخیره‌شده در حافظة غیرفرّار است اختـ . مهاجم تام‌آگاه FNVM attacker
full pension
نگاه کنید به : full board
full pension
نگاه کنید به : full board
← تمام‏بها
قیمت کامل بدون تخفیف متـ . قیمت کامل full price
full retreading, full treading, full cap
تراشیدن رویۀ تایر و شانۀ آن تا بالای دیواره و تعویض آن با رویۀ جدید
حرکتی که در آن زاویۀ سکان عمودی با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر می‌کند
اندازه‏ای از پنجره که کل پرده را اشغال کرده باشد
full shadowed lane
دهانه‏ای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، بعد از تکمیل لچکی ورود پدید آید
full speed ahead
نگاه کنید به : full ahead
گرفتن همۀ سیم‌ها به‌طور هم‌زمان برای ایجاد آکورد در سازهای خانوادۀ بربط‌ها