واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
frictional unemployment
بیکاری موقت ناشی از عملکرد ناقص بازار کار که عرضة مشاغل در آن با تمایل شغلی کارگران انطباق ندارد نیز: بیکاری گذرا transitional unemployment
ویژگی مادۀ غذایی پخته‏شده در روغن داغ
Fried length
← طول همدوسی
friendly
← هواگرد خودی
friendly aircraft
هر هواگردی که پرواز آن با معیارهای شناسایی پدافند یک کشور مطابقت داشته باشد و متعلق به همان کشور باشد نیز: خودی friendly
friendly fire
آتشی که براثر آن نیروهای خودی به‌صورت اتفاقی یا اشتباهی کشته یا زخمی شوند
نوعی رابطۀ دوستی که با رفتار جنسی همراه است بدون آنکه تعهدی در کار باشد
نوعی کشتی جنگی که می‌تواند به‌طور مستقل یا همراه با نیروهای آب‌خاکی و ضربتی و ضدزیرسطحی علیه تهدیدات سطحی یا زیرسطحی و هوایی عمل کند و سلاح‌های آن شامل توپ‌های سه و پنج اینچی دومنظوره و سلاح پیشرفتۀ ضدزیردریایی است
frill girdling, notch-girdling
کَت‌زنی با ایجاد مجموعه‌ای از شکاف‌های روبه‌پایین و گاه متقاطع برای هدایت علف‌کُش‌ها در مسیر موردنظر
نوارهای متوالی تاریک و روشن که براثر تداخل یا پراش ایجاد می‏شود
fringe parking, peripheral parking
توقفگاهی که مستقیماً در حاشیۀ منطقۀ تجاری مرکزی شهر واقع شده و رانندگان می‏توانند خودروهای سواری خود را در آن بگذارند و بقیۀ مسیر را ازطریق وسایل نقلیۀ عمومی طی کنند
fringed
نگاه کنید به : fimbriate
تیره‌ای از راستۀ گنجشک‌سانان با جثۀ کوچک تا متوسط که آوازه‏خوان هستند و لانۀ آنها سبدشکل است
fringing reef, shore reef
آبسنگی که مستقیماً به ساحل قاره یا جزیره متصل است
frisbee 1/ Frisbee 1
نگاه کنید به : ultimate
frisbee 2/ Frisbee 2, flying disc
ابزار بازی یا ورزش بشقاب‌پرنده که صفحه‌ای معمولاً پلاستیکی و بشقاب‌مانند با قطر 20 تا 25 سانتی‌متر است
frit 1
ترکیبی سرامیکی که ابتدا ذوب و سپس سردیده ‌شود تا به‌‌شکلِ خرده‌شیشه درآید
frit 2, fritting
فرایند تهیۀ فریت ازطریق ذوب و سردایش ترکیب سرامیکی
لعابی که در تهیۀ آن فریت‌سازی صورت گرفته است
قطعه‌غذایی که آن را پس از پوشاندن با خمیرابه، در روغن غوطه‌ور و سرخ می‌کنند
frog 1, heel
بخشی از کمانۀ سازهای زهی که در دست نوازنده قرار می‌گیرد
بخش مرکزی سوزن که عبور چرخ‌های قطار را از خطی به خط دیگر امکان‏پذیر می‏کند
ریل نگهبان کنار ریل حرکت که در محل تکۀ مرکزی قرار دارد و چرخ‌ها را ازطریق تکۀ مرکزی هدایت می‌کند
frog storm, whippoorwill storm
نخستین هوای توفانی در بهار، بعد از یک دورۀ گرم
Frohlich syndrome
منطقۀ گذر بین دو تودۀ هوا با چگالی‌های مختلف
قسمتی از پیشگاه که به اموری از قبیل خوشامدگویی و ثبت‏نام و پذیرش و ترخیص مهمانان می‏پردازد
front desk agent
یکی از کارمندان پیشگاه که عمدتاً به امور ثبت‌نام می‌پردازد، اما مسئولیت‌های دیگر او شامل کارهای پیش‌‌ ثبت‌نام و هماهنگی وضعیت اتاق‌ها و امور پستی و رسیدگی به پیام‌ها و ارائۀ اطلاعات می‌شود
مرحلۀ آغازین یک فرایند
front engine
← خودروِ موتورجلو