واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
میدانی که در گمانه‌زنی الکترومغناطیسی دور از چشمه قرار دارد
far infrared observatory
نوعی رصدخانۀ فروسرخ که در طیف فروسرخ دور به کار می‌رود
میزان هم‌شنوی اندازه‌گیری‌‌شده در انتهای دور مدار گیرنده هنگامی‌که نشانک ارسالی از انتهای دور خط فرستاده شده باشد اختـ . هاد FEXT متـ . هم‌شنوی پیش‌سو forward crosstalk
ایستگاه حمل‏ونقلی که بعد از تقاطع قرار دارد
far-ultraviolet radiation, FUV radiation
نوعی تابش الکترومغناطیسی که طولِ‌موج آن تقریباً در گسترۀ 50 تا 200 نانومتر واقع است
Faradaic efficiency
نگاه کنید به : current efficiency
نوعی نمایش خنده‌دار مبتنی بر رویدادهای جزئی بی‌معنا و موقعیت‌های مضحک و اعمال پرسروصدا
farce player
بازیگر نمایش‌های مسخره‌گری
ضوابطی که شرکت حمل‌ونقل برای مدیریت ظرفیت، با در نظر گرفتن عوامل متعددی مانند فصل و طول سفر و تعداد مسافر و لغو بلیت تعیین می‌کند
درآمدی که بنگاه‌های حمل‌ونقل عمومی از جمع‌آوری کرایه به دست می‌آورند
fare elasticity
میزان تحمل مسافر در برابر افزایش نرخ کرایه
آن میزان از کرایۀ مطلق که بر حجم جابه‌جایی مسافر و درآمد تأثیر مستقیم دارد
fare paid area, paid area
محوطه‌ای محصور با مانع یا دروازۀ ورودی یا سازه‌های دیگر در ایستگاه یا پایانه که به کسانی که کرایۀ خود را پرداخت کرده‌اند اختصاص داده شده است
میزان کرایۀ متناسب با فاصلۀ سفر که ممکن است به‌صورت ثابت یا پلکانی باشد
fare-registering faregate, turnstile
دروازه‌ای که کرایه‌های پرداخت‌شده را ثبت می‌کند
افزاره‌ای که سکه، اسکناس، بلیت، بهامهر یا جز آن را بابت کرایه از مسافر می‌پذیرد
farecard reader
دستگاهی که میزان اعتبار کارت کرایه را مشخص می‌کند
سامانه‏ای که با وارسی اعتبار بلیت به مسافران اجازۀ ورود و خروج می‏دهد متـ . بلیت‏خوانی 2
آرد دانه‌ریز غلات که درصد نشاستۀ آن بالا است
farinaceous
ویژگی سطحی با دانه‌های ریز آردمانند
منحنی رسم‏شده توسط دستگاه خمیرنگار
farinograph
دستگاهی که خواص نانوایی آرد را در زمان مخلوط کردن خمیر به‌صورت ‏منحنی نشان می‌دهد
قطعه‏ای از زمین که برای کشاورزی به کار گرفته شود
شیری که مستقیماً از تولیدکننده‌ها جمع‌آوری شده باشد
farm stay tourism
نگاه کنید به : farm tourism
farm tourism, agricultural tourism, farm stay tourism, vacation farm tourism
شکلی از گردشگری روستایی مبتنی ‌بر بازدید از مزارع فعال و مشارکت در فعالیت‌های آنها برای تفریح
ماهی‌ای که در حوضچه و تحت نظارت بهداشتی و تغذیة برنامه‌ریزی‌شده پرورش داده می‌شود
اقامتگاهی واقع در مزرعه‌ای دایر
farmyard
نگاه کنید به : barnyard
farsighted