واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
غذاهایی که با دخالت ریزاندامگان‌های مفید تخمیر می‌شوند متـ . محصول تخمیری fermented product
fermented milk
شیری که با باکتری یا مخمر تخمیر و درنتیجه، لاکتوز آن به لاکتیک‌اسید تبدیل شده باشد
← فراوردۀ لبنی تخمیری
fermented product
← غذای تخمیری
fermenter/ fermentor
محفظه‌ای که در آن فرایند تخمیر هوازی یا بی‌هوازی انجام می‌شود
fermentograph
دستگاهی که قدرت تولید گاز حاصل از تخمیر خمیر نان را به‌صورت منحنی نشان می‌دهد
fermentor
نگاه کنید به : fermenter
fermentor
نگاه کنید به : fermenter
اصلی که بنا بر آن واپاشی بتازا ناشی از برهم‌کنش جریان نوکلئون‌ها و میدان نوترینوی الکترونی است
هر ذره که اسپین نیم‏درست داشته باشد و از آمار فرمی‏ـ دیراک تبعیت کند
در مدل سه‌یاخته‌ای ویلیام فِرِل برای گردش کلی جوّ در عرض‌های میانی، یاخته‌ای گردشی و ازنظر گرمایی غیرمستقیم هنگامی که از منظری نگریسته شود که ارتفاع یا فشار محور قائم دستگاه مختصات باشد
خوردگی فلزات آهنی براثر تماس با آب‌اسیدهای معدنی و یون‌های فریک موجود در آنها که در طی آن سرعت خوردگی تحت تأثیر اکسیژن هوا افزایش می‌یابد
ماسه‌سنگ یا کنگلومرایی که از شن و ماسۀ سیمانی‌شده با اکسیدهای آهن تشکیل شده است
خاصیت برخی دی‏الکتریک‌های قطبی متشکل از دو زیرشبکه به‌طوری‌که بُردار قطبش غیرصفر است
مربوط به فِرّی‏مغناطیس
ماده‏ای که خاصیت فِرّی‏مغناطیس دارد
تشدید مغناطیسی هر مادۀ فِرّی‏مغناطیسی
خاصیت دسته‏ای از مواد مغناطیسی که به موجب آن گشتاورهای مغناطیسی اتمی هم‏جهت نیستند و فقط تا حدودی همدیگر را خنثی می‏کنند
مربوط به فرّوالکتریسته
بلوری که خاصیت فرّوالکتریکی دارد
ناحیه‏ای در داخل مادۀ فرّوالکتریک که در آن قطبش‌های خودبه‏خودی یکسان هستند
ferroelectric hysteresis, dielectric hysteresis, electric hysteresis
قطبش برجای‏مانده از مواد فرّوالکتریکی پس از حذف میدان الکتریکی پیشین
همسو شدن حوزه‏های قطبیدگی الکتریکی در ماده، به‌ویژه در بلور، به‌طوری‌که پس از حذف میدان الکتریکی نیز قطبیدگی خالصی در آن باقی بماند
ناحیه‏ای در بلور فِرّومغناطیسی که گشتاورهای مغناطیسی میکروسکوپی در آنجا هم‏جهت‏اند
حالتی که در آن تراوایی مغناطیسی ظاهری مادة فِرّومغناطیسی، هنگامی که تحت تأثیر میدان ریزموج عرضی، با بسامدی برابر با بسامد جرگن تقدیمی الکترون باشد، به بیشینه‌مقدار خود می‌رسد
ویژگی موادی مانند آهن و نیکل و کبالت و آلیاژها و ترکیب آنها
ferruginous rock
سنگی که براثر وجود آهن به رنگ سرخ یا رنگ زنگ آهن درآمده باشد
جابه‏جا کردن هواگَرد از مکانی به مکان دیگر
پروازی که به قصد جابه‏جایی هواگَرد از یک مکان به مکانی دیگر انجام می‏شود
مجوز پروازی خاص که سازمان هواپیمایی کشوری برای هواگَرد صادر می‏کند تا برای اموری مانند تعمیر و بازرسی و اخذ گواهینامه از مکان فعلی به مکان دیگر پرواز کند