واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3088
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
fundamental
نگاه کنید به : fundamental tone
fundamental attribution error, overattribution error
خطایی در تبیین علت رفتارها که در آن بر عوامل درونی مانند شخصیت بیشتر از عوامل بیرونی مانند حضور اطرافیان تکیه شود متـ . سوگیری تناظری correspondence bias سوگیری بیش‌اِسنادی overattribution bias سوگیری خصلت‌گرا dispositioninst bias
fundamental constant
هریک از ثابت‌های فیزیکی که زاییدۀ نظریه‏های بنیادی فیزیک‏اند و به‏طور تجربی تعیین می‏شوند
fundamental form
هریک از صورت‌های دیفرانسیلی درجة دوم که مساحت یا خمیدگی رویه را بیان ‌کند
fundamental frequency
کمترین بسامدی که جسم می‏تواند با آن نوسان کند
fundamental interaction
هریک از نیروهای بنیادی که ذرات بنیادی متقابلاً بر یکدیگر وارد می‏کنند
fundamental mode, fundamental mode of vibration
گرایۀ نوسان در سامانه‌ای که با کمترین بسامد ممکن در نوسان است متـ . مُد اصلی
آشیان بالقوه‌ای که، صرف‌نظر از رقابت بین‌‌گونه‌ای و شکار، برای حیات یک گونه مناسب است
fundamental particle
نگاه کنید به : elementary particle
fundamental position
نگاه کنید به : root position
fundamental position
نگاه کنید به : root position
fundamental research
← پژوهش پایه
fundamental theorem of algebra
قضیه‌ای مبتنی ‌بر اینکه هر چندجمله‌ای غیرثابت در میدان اعداد مختلط ریشه دارد
fundamental tone, fundamental
در صوت‌شناسی، کمترین بسامد یا هماهنگ نخست در سری هماهنگ‌ها
فراهم آوردن منابع مالی، معمولاً به شکل پول
نسبت دارایی‌های صندوق بازنشستگی به تعهدات صندوق در ارتباط با مستمری‌های بازنشستگی
مراسم مربوط به خاک‌سپاری یا آتش‌سپاری
funeral march
قطعۀ موسیقی حزن‌انگیزی که رزم‌نوازان در مراسمی مانند خاکسپاری می‌نوازند
funeral pile
نگاه کنید به : funeral pyre
funeral position
نگاه کنید به : burial position
funeral pyre, funeral pile
پشته‌ای از چوب و مواد سوختنی برای سوزاندن جسد
funeral urn
نگاه کنید به : cinerary vessel
مخروط‌های سفالی توپُر به طول ده تا سی سانتیمتر که به‌صورت افقی در سردر مقابر مصری قرار داده می‌شد و نام و عناوین متوفی بر قسمت تحتانی مخروط حک می‌شد
funerary cult, burial cult
مراسمی که بستگان متوفی با حضور روحانیان، ضمن تقدیم نثارها، برای شادی روح درگذشته در مقبرۀ وی به ‌جای میآوردند
funerary mask
نگاه کنید به : death mask
funerary monument
اثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود
اقلامی که سوگواران در هنگام خاک‌سپاری و پس از آن برای آرامش متوفی پیشکش می‌کردند
ایستاسنگی دارای نقوش و نوشته‌هایی آمرزش‌طلبانه و رستگاری‌جویانه برای مردگان در محلی قابل‌دسترس در آرامگاه‌های مصری و امریکای مرکزی و در برخی تمدن‌های دیگر
funerary temple
نگاه کنید به : mortuary temple
مجموعه‌ای از نبشته‌های مصری دربارۀ مرگ و زندگی پس از مرگ که از آنها، از اواخر پادشاهی کهن تا افول تمدن مصر، در تدفین و مناسک مربوط به آن استفاده می‌کردند