واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2746
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
رابط بین سمعک و مجرای گوش که با ایجاد مسیر عبور صوت، صدای تقویت‌شده را به داخل گوش هدایت می‌کند
earmold bore
نگاه کنید به : sound bore
earmold impression,ear impression
قالبی که از روی صدفه (concha) و مجرای گوش برای ساخت قالب سفارشی و سمعک تهیه می‌کنند
نوعی گوش‌بان که لالۀ گوش را به‌طور کامل میپوشاند
مطلبی که به روش‌هایی غیر از پرداخت مالی در اختیار رسانه قرار گرفته است
درآمد دریافتی درازای کار متـ . درآمد اکتسابی
رسانه‌ای که برای انتشار خبر یا پیام وجهی دریافت نمی‌کند
earned value management, EVM
فعالیتی مدیریتی برای همسازی گستره و زمان‌بندی و منابع و نیز اندازه‌گیری عینی عملکرد پیشرفت پروژه
earned value technique
روشی برای سنجش کارایی پروژه
earned value, budgeted cost of work performed
هزینۀ کار انجام‌شده برحسب بودجۀ تخصیصی
نوعی گوش‌بان که درون مجرای گوش بیرونی قرار می‌گیرد و آن را به‌کلی می‌بندد
earstone
نگاه کنید به: ear stone
earstone
نگاه کنید به : ear stone
سومین سیارۀ منظومۀ شمسی ازلحاظ فاصله از خورشید که سیاره‏ای سنگی به قطر حدود 12800 کیلومتر است و شامل آب و جوّ و گرمای مناسب برای شکل‏گیری و ادامۀ حیات است
earth burial
نگاه کنید به : surface disposal
← میدان زمین‌مغناطیس
earth sensor
افزاره‌ای برای تعیین موقعیت زاویه‌ای ماهواره نسبت به زمین با استفاده از آشکارسازی محدودة قرص زمین در طولِ‌موج‌های فروسرخ نیز: حسگر فروسرخ infrared sensor
earth thermometer
نگاه کنید به : soil thermometer
حرکت دوره‌ای پوستۀ زمین براثر کشش ماه یا خورشید یا هر دو
← تصحیح کِشَند
Earth's gravity field
← میدان گرانی
earthenware
سرامیک‌‌افزاری (ceramic ware) متخلخل دارای خاک رُسی که پس از پخت رنگ روشن پیدا می‌کند
earthing up
نوعی عملیات داشت که در آن بُن بوتۀ گیاهان را با خاک می‏پوشانند
earthquake catalogue
نگاه کنید به : seismic catalogue
earthquake engineering, seismic engineering
علمی کاربردی که اثر جنبش‌های ناشی از زمین‏لرزه را بر سازه‏های ساخت بشر بررسی می‏کند
جابه‌جایی سنگ‌ها در امتداد گسل، هم‌زمان با گسیخت زمین‌لرزه‌ای
توصیفی از الگوی تابش امواج لرزه‌ای که سوگیری و نوع لغزشِ گسل عامل را آشکار می‌سازد متـ . سازوکار کانونی focal mechanism
earthquake hazard
نگاه کنید به : seismic hazard
earthquake hazard assessment
← تحلیل خطر زمین‌لرزه
earthquake hazard map
نگاه کنید به : seismic hazard map