واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2746
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
زیستگاهی با کیفیت پایین که به‌دلیل تغییرات زیست‌محیطی سریع برای اندامگان‌های رانده‌شده از زیستگاه اصلی خود جذابیت کاذب پیدا می‌کند و به سکونت در آن ترغیب می‌شوند
نظریه‌ای که بر پایة آن سازوکار ایجاد تله‌های بوم‌شناختی طرح و تبیین می‌شود
منطقه‌ای که ترکیب طبیعی بالقوه و خاصی از یک اجتماع و خاک و سیمای منظر و اقلیم را دارد
تعیین ارزش پولی برای یک هستار بوم‌شناختی مانند گونه یا زیستگاه یا منظر
1. مجموعۀ ویژگی‌های اجتماعات و بوم‌سازگان‌های بوم‌شناختی که به هر دلیل برای انسان ارزشمند تلقی می‌شوند 2. خصوصیت قابل‌اندازه‌گیری یک اجتماع زیستی یا بوم‌سازگان
فردی که به مطالعه در حوزۀ بوم‌شناسی می‌پردازد
ecologist 2
فردی که طرفدار پیگیر حفظ تعادل بین موجودات زنده و محیط‌زیست آنها است
مطالعۀ روابط موجودات زنده با محیط و عاد‌‌ت‌ها و طرز زندگی آنها متـ . بوم‏شناخت
فعالیت افراد و سازمان‌های علاقه‌مند به حمایت از محیط‌ زیست
economic depreciation
کاهش در قیمت بازاری کالاهای سرمایه‌ای
شاخه‏ای از علوم زمین که موضوع آن شناخت ذخایر معدنی است
economic growth, growth 2
افزایش درآمد یا تولید کالا و خدمات نسبت به سرانۀ جمعیت که عموماً براساس تولید ناخالص داخلی اندازه‌گیری می‌شود
economic human
نگاه کنید به : homo economicus
دیدگاهی در سیاست اقتصادی که طرفدار مداخلة دولت در بازار با هدف اصلاح واماندگی‌های بازار (market failures) و ارتقای رفاه عمومی مردم است
economic man
نگاه کنید به : homo economicus
economic recovery
دوره‌ای که در آن فعالیت‌های اقتصادی افزایش می‌یابد و نشان‌دهندة پایان کسادی است
توانایی حاصل از مجموعه‌ای از سیاست‌ها که موجب می‌شود اقتصاد به‌طوری انعطاف‌پذیر شود که بتواند با بازتخصیص منابع، تبعات ناشی از شوک را مدیریت کند و مجدداً به سطح مطلوبی از فعالیت اقتصادی بازگردد
economic rotation
نگاه کنید به : financial rotation
مدت‌زمانی که وسیلۀ نقلیه با کمترین هزینۀ ممکن فعالیت می‌کند
مخلوط سوخت و هوا در موتورهای پیستونی که به‌نحوی تنظیم می‌شود که به ‌ازای کمترین میزان سوخت مصرفی بیشترین مسافت هوایی طی شود
شاخه‌ای از علوم اجتماعی که موضوع آن تحلیل و شناخت چگونگی 1) تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات، 2) ایجاد، انباشت و توزیع ثروت، و 3) استفاده از منابع نادر برای مصارف مختلف است متـ . اقتصاد 1
economics of education, education economics
مطالعۀ مسائل اقتصادی مربوط به آموزش، ازجمله تقاضا و تأمین مالی و انجام تمهیدات لازم
economics of information
نگاه کنید به : information economics
economies of scale
مزیت ناشی از افزایش تولید محصول ‌که سبب کاهش هزینة هر واحد از محصول می‌شود
economies of scale
مزیتی ناشی از افزایش سطح تولید محصول که سبب کاهش هزینۀ تولید هر واحد از محصول ‌شود * پیش از این برای این اصطلاح معادل «صرفه‌جویی ناشی از مقیاس» به تصویب رسیده بود که بنا به پیشنهاد کارگروه اقتصاد و تصویب در شورای واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در معادل فارسی تجدیدنظر شد.
منافع حاصل از انجام فعالیت‌های مرتبط
منافع حاصل از انجام فعالیت‌های مرتبط * پیش از این برای این اصطلاح معادل «صرفه‌جویی ناشی از دامنۀ فعالیت» به تصویب رسیده بود که بنا به پیشنهاد کارگروه اقتصاد و تصویب در شورای واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در معادل فارسی تجدیدنظر شد.
1. مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی در چارچوب تولید و مصرف که به استناد آن نحوۀ تخصیص منابـع در یک ناحیـۀ جغـرافیایی یا حوزه مشخص می‌شود 2. منابع و ثروت یک کشور یا یک منطقه، به‌ویژه آنهایی که برحسب تولید و مصرف قابل تعریف‌اند
economy class, tourist class
نوعی درجه در مسافرت‌های هوایی که نرخ آن از سایر درجات ارزان‌تر است و در آن خدمات کمتری به مسافر ارائه می‏شود؛ پایین‏ترین سطح خدمات مسافرتی متـ . عادی 2، درجۀ گردشگری
economy tyre, budget tyre
تایری با کیفیت نسبتاً مناسب که از تایرهای معمولی ارزان‌تر و ازلحاظ عملکرد ضعیف‌تر است