واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 7198
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
ثابت نگه داشتن فشار ایمن درون هواگرد در هنگام پرواز در ارتفاع بالا
cabin pressurization safety valve
cabin supercharger
نگاه کنید به : cabin blower
cabin, cabine (fr.)
1. اتاقکی که از مصالح سبک ساخته شده باشد 2. هریک از اتاق‌های داخل کشتی و جایگاه مخصوص خلبان در هواپیما
cabine (fr.)
نگاه کنید به : cabin
← خشک‌کن سینی‌دار
cable 1
چند رشته سیم به‌هم‌تافتۀ روکش‏دار یا بدون روکش برای انتقال جریان برق یا بلندکردن قطعات سنگین متـ . کابل
ساختاری متشکل از دو یا چند رشتۀ به‌هم‌تابیده
cable bracket
نوعی نگهدارندة افقی که، در فاصله‌های مشخص، از یک سر به بافه/کابل بسته می‌شود و آن را نگه می‌دارد متـ . قلاب کابل
cable channel
بخشی از سامانة سیم‌کشی در زیر یا روی زمین، که به‌صورت روباز یا سرپوشیده طراحی می‌شود و اگرچه اندازة آن برای عبور انسان مناسب نیست، برای دسترسی به مدارها و بافه/کابل‌ها در هنگام نصب و پس از آن مناسب است متـ . مجرای کابل
cable clamp
قطعه‌ای که بافه/کابل را می‌گیرد و از کشیدگی و فشار بر روی پایانة آن جلوگیری می‌کند متـ . بست کابل
cable connector
اتصال‌دهنده‌ای که برای وصل شدن به سر آزاد سیم یا بافه/کابل به کار می‌رود متـ . اتصال کابل
جزئی بافته‏شده که نقش عمدۀ آن تحمل کشش است متـ . جزء کابلی
cable franchise
مجوز یا حق تفویض‏شده به بهره‏بردار مخابراتی برای بافه‌کشی/ کابل‏کشی و ارائۀ خدمات مربوط به آن در منطقه‏ای مشخص متـ . امتیاز کابل
نوعی پیوندینۀ عصبی که در ساخت آن از قطعات متعدد عصب استفاده می‌شود
انتقال چوب از عرصه به انبارگاه به‌وسیلۀ مجموعه‏ای از دوّارها و بافه‌ها و قرقره‏ها متـ . حمل‌ونقل کابلی
نوعی نگهدارندة بافه/کابل به شکل نردبان برای حفاظت و تثبیت بافه/کابل متـ . نردبان کابل
cable locker
نگاه کنید به : chain locker
cable logging
نگاه کنید به : cable yarding
دهانة بیرونی بافه/کابل یک اتصال‌دهنده یا محفظة آن متـ . خروجی کابل
cable pressurisation
فن خشک نگه‌داشتن بافه/کابل کارگذاشته‏شده در محیط مرطوب، با دمیدن گاز یا هوای خشک، تحت فشار زیاد، به درون غلاف بافه/کابل متـ . گازفشاری کابل
cable reel, cable drum
افزاره‌ای متصل به یک بافه/کابل افشان، به‌گونه‌ای که بافه/کابل می‌تواند دور آن بپیچد و جمع شود متـ . قرقرة کابل
شناوری برای گذاردن و تعمیر بافه‏های تلفن و تلگراف در زیر آب
cable splice
نگاه کنید به : mariner�s splice
قرقره‌ای کوچک‌تر از قرقرة بافه/کابل متـ . قرقرک کابل
cable television, CATV
سامانۀ پخش برنامه‌های تلویزیونی ازطریق بافه/ کابل برای مشترکان متـ . تلویزیون کابلی
نوعی نگهدارندة بافه/کابل دارای صفحه‌ای مقاوم با لبه‌های بالاآمده و بدون درپوش متـ . سینی کابل
cable tunnel
دالانی که ابعاد آن برای عبور انسان مناسب است و دارای سازه‌هایی مانند نگهدارندة بافه/کابل‌ها و اتصالات و دیگر عناصر سامانة سیم‌کشی است متـ . تونل کابل
cable way
نگاه کنید به : cable yarding
cable yarding, cable way, cable logging
بیرون بردن چوب از جنگل با استفاده از بافه متـ . داربَری کابلی