واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 7198
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
چینی استوانه‌ای که اثر محوری آن شعاعی و لولای آن پرشیب است و در درون یک دیاپیر (diapir) شکل می‌گیرد
curtain line
آخرین جملۀ نمایش در پایان هر پرده
curtain raiser
نوعی نمایش کوتاه که پیش از آغاز نمایش اصلی اجرا می‌شود
دیوار ناباربری که به اسکلت اصلی سازه متصل نباشد
چرخه‏زادی که در ایجاد آن فاصلۀ مرکز دایرۀ غلتان از نقطۀ رسم‌کنندۀ خم کوچک‌تر از شعاع دایره باشد
آهنگ تغییرات جهت خط مماس بر یک خم در نقطه‏ای از آن خم
curvature correction
تصحیح گرانی مشاهده‌شده برای جبران خمیدگی صفحة بوگه
نوعی نزدیک‌بینی ناشی از تغییر یا افزایش انحنای سطوح انکساری چشم، به‌ویژه قرنیه
curvature of a surface, curved surface
در نقطه‏ای از یک رویه در یک راستا، خمیدگی علامت‏دار برش آن رویه در آن ‏نقطه در راستای مفروض
curvature of field,field curvature
نوعی اَبیراهی که براثر آن وسیلة اپتیکی از جسمی تخت تصویری خمیده می‌سازد
curvature of gravity
بُرداری که براساس داده‌های گرادیان گرانی محاسبه می‌شود و نشان‌دهندة شکل سطوح هم‌پتانسیل است
curvature sensing
روشی برای اندازه‌گیری خطای جبهۀ موج
curvature sensor
ابزاری برای اندازه‌گیری خطای جبهۀ موج
curve drag, curve resistance
نیروی مقاوم در برابر حرکت قطار در هنگام عبور از قوس
ریل نگهبانی که در قوس‌ها و کنار ریل داخلی برای هدایت واگن‌ها و کاستن از سایش ریل بیرونی نصب می‌شود
curve hand
انحراف راست‌گرد یا چپ‌گرد یک قوس از مسیر مستقیم از سمت مبدأ به مقصد
curve marker
تابلوی نمایش ابتدا و انتهای قوس مسیر خط آهن
روشی تفسیری مبتنی بر مقایسۀ مشاهدات با سرمنحنی‌ها
curve resistance
نگاه کنید به : curve drag
curve tangent
نگاه کنید به : tangent to curve
دوراهه‏ای که در آن قوس دو خط انشعابی در یک جهت است
curvelinear motion
حرکتی که در آن مسیر خمیده است
curvilinear integral, line integral
انتگرالی که بر روی یک خم راستیدنی تعریف ‌شود
Cuscuta
سرده‌ای از سِسیان انگلی با گل‌های کوچک سبز و ساقه‌های نارنجی
Cuscutaceae
تیره‌ای انگلی از بادنجان‌سانانِ غالباً بالارونده و پیچان که سبزینه ندارند و با اندام‌های مکنده به میزبان خود می‌چسبند
cushion gum, curing gum, bonding gum, gum stock
آمیزه‌ای لاستیکی و نرم و چسبناک برای تعمیر موضعی تایر ازطریق روکش‌کاری یا چسباندن رویۀ تایر به زیرساخت
cusp 1
نقطه‏ای که در آنجا دو یا چند شاخۀ خم اشتراک دارند و خطوط مماس بر این ‏شاخه‏ها در آن نقطه بر هم منطبق هستند
هریک‌ از برآمدگی‌های‌ گِرد یا نوک‌‌تیز تاج‌ دندان‌ که‌ در سطح‌ جونده‌ یا در نزدیکی آن‌ قرار دارند
cusp of first kin
← تیزۀ ساده
cusp of second kin
← تیزۀ دوگانه