واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 701
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
unified messaging system, unified messaging 3
سامانۀ فراهم‏آورندۀ پیام‏رسانی جامع متـ . پیام‏رسانی جامع 3
هواگیری سامانة ترمز به‌نحوی‌که در حین آن از سرعت بیش‌ازحد این فرایند جلوگیری شود
uniform chromaticity-scale diagram, UCS diagram
نوعی نمودار فام‌نابی که در آن فاصلۀ هندسی هر جفت رنگ قابل‌تفکیک که نورتابی (luminance) برابر دارند، یکسان است
ویژگی دنباله‌ای که یکنواخت‌هم‌گراست
نوعی خوردگی که با سرعت یکسانی بر روی سطح فلز به وجود می‌آید متـ . خوردگی عمومی general corrosion
سامانۀ گزارش کشوری پلیس در جایگاه ضابط قضایی که در آن جزئیات آماری براساس اطلاعات مربوط به جرایم تهیه می‌شود
uniform dezincification
← روی‌زدایش لایه‌ای
uniform distribution
توزیعی که در حالت پیوسته دارای چگالی ثابتی بر مجموعه‌ای مفروض است و در حالت گسسته احتمالی یکسان را به هر مقدار بُرد (domain) خود تخصیص می‌دهد
uniform edition
نگاه کنید به : collected works
میدانی بُرداری یا نرده‏ای که در هر لحظۀ معین در تمام نقاط یک ناحیۀ مشخص یکسان است
uniform hazard response spectrum
← طیف خطر یکنواخت
uniform hazard spectrum
در تحلیل احتمالاتی خطر زمین‌لرزه، طیف پاسخی که در آن دامنة متناظر هر بسامد دارای احتمال افزایش یکسان است نیز: طیف پاسخ خطر یکنواخت uniform hazard response spectrum
یک نگاشت دوسویی بین دو فضای یکنواخت که خود و وارونش یکنواخت‌پیوسته باشند
نوعی معماری برای حافظۀ رایانه که در رایانه‏های موازیِ دارای چند پردازنده و احتمالاً چند تراشۀ حافظه به کار می‌رود
uniform operator topology,norm topology, uiform topology
توپولوژی حاصل از هنج بر روی فضای عملگرهای خطی
نیمرخ طولی خط‌آهن بدون فروافتادگی و برآمدگی و اعوجاج و پیچ
هواگیری مجدد سامانة ترمز به‌نحوی‌که در حین آن از سرعت بیش‌ازحد این فرایند جلوگیری شود
تخلیة هوای سیلندر ترمز در بیست‌وپنج تا سی واگن ابتدایی قطار به‌طوری‌که با افزایش فشار در لولة ترمز انتهای قطار، ترمز همة واگن‌ها تقریباً هم‌زمان آزاد شود نیز: تخلیة تأخیری retarded release
uniform resource locator, universal resource locator, URL
مجموعه‏ای از نویسه‏ها که مکان یا نشانی منبعی در اینترنت و راهِ دستیابی به آن منبع را نشان می‏دهد
هریک از صفحه‌های زیر تیغة سوزن که برای رفع تدریجی اختلاف تراز بین تیغة سوزن و ریل اصلی، از ابتدای تیغة سوزن تا پاشنة آن، به کار می‌رود
uniform shelterwood system
نوعی شیوۀ پناهی که در آن برش‌ها ازنظر زمانی و مکانی منظم‏اند
uniform topology
uniform, uniforme (fr.)
جامۀ هم‏سان و همرنگ که معمولاً متعلق به گروه شغلی یا آموزشی خاص باشد
uniforme (fr.)
نگاه کنید به : uniform
واحدی در بخش اتاق در مهمانخانه که به امور چمدان‌ها و حمل آنها و ارائة اطلاعات می‌پردازد
uniformed services staff
کارکنانی با لباس‌های همسان که ارائة خدمات شخصی مهمانان مهمانخانه را به عهده دارند و شامل مهمان‌بَران و مسئول اطلاعات و مهمان‌بان (security) و جامه‌بر و خودروبان (garage) می‌شود
uniformity
نگاه کنید به : tyre uniformity
uniformity coefficient
در یک نمونه از مصالح صافی (filter media)، نسبت حداکثر قطر کوچک‌ترین ذره در 60 درصد وزنی به حداکثر قطر کوچک‌ترین ذره در 10 درصد وزنی
uniformly convergent sequence
فرمول‌دار
uniformly convergent series
سری‏ای که دنبالۀ مجموع‌های جزئی آن یکنواخت‏هم‌گرا باشد