واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 3270
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
Telemark skiing, free-heel skiing
شیوه‌ای در برف‌سُری که در آن پاشنۀ پای جلو همچنان بر روی برف‌سُره قرار دارد درحالی‌که پای عقب خم می‌شود به‌نحوی‌که پاشنۀ آن از برف‌سُره فاصله می‌گیرد متـ . اسکی پاشنه‌آزاد
شخصی که ازطریق تلفن و اینترنت بازاریابی می‌کند متـ . دوربازاریاب
telemarketing 1, teleselling
بازاریابی کالا و خدمات عموماً ازطریق تلفن و اینترنت متـ . دوربازاریابی
telemarketing2
فروش کالا یا خدمات ازطریق اینترنت
استفاده از پردازش رایانه‏ای اطلاعات در ارتباطات و استفاده از مخابرات برای ایجاد امکان انتقال برنامه‏ها و داده‏ها از رایانه‏ای به رایانۀ دیگر
وسیله‏ای برای اندازه‏گیری فاصله از راه دور
اندازه‏گیری فاصله در هر مکان و ارسال داده‏ها به مکان دیگر برای استفاده یا تحلیل
telemonitoring
نظارت بر سامانه و شبکۀ مخابراتی یا رویدادهایی که در آنها اتفاق می‏افتد
وسیلۀ هیدرولیکی یا الکترونیکی یا مکانیکی که دستورهای سکان را از پل فرماندهی به سکان‌افزار منتقل می‌کند متـ . دورافزار
telencephalisation/ telencephalization
گذار و تکوین تدریجی ساختار پیشرفتۀ مغز پیشین در طی فرایند تکامل
telencephalization
نگاه کنید به : telencephalisation
telencephalization
نگاه کنید به : telencephalisation
telencephalon, endbrain
یکی از دو قسمت پیش‌مغز که مخ را تشکیل می‌دهد
telepathist
فردی که از استعداد دورآگاهی برخوردار است
ادراک فراحسی فعالیت روحی فردی دیگر
telephone directory
راهنمایی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ شماره‏تلفن و نشانی افراد یک شهر یا محل است
telepic, made-for-television features, made-for-TV, made-for-TV movie, telefilm, telemovies
فیلم بلندی که برای پخش از تلویزیون ساخته می‌شود
هر برنامۀ داستانی یا نمایشی که برای پخش از تلویزیون تولید شود
هر متن نمایشی که برای تولید تلویزیونی نوشته شده باشد
telepresence
گردهمایی کاربران دور از یکدیگر در یک فضای مجازی
telerelascope, laser-relascope
درخت‌بینی که به عدسی و تجهیزات لیزری مجهز است
Telerelaskop (de.)
نگاه کنید به : telerelascope
telesales, telephone selling, telephone saling
فروش کالا یا خدمات ازطریق تلفن
Telescope
نگاه کنید به : Telescopium
Telescope
نگاه کنید به : Telescopium
telescope enclosure
نگاه کنید به : enclosure 1
telescope enclosure
نگاه کنید به : enclosure 1
telescoped ore deposit
کانساری که در آن گسترة عادی و فراسوی اجتماعات کانیاییِ دمابالا به دماپایین به‌نحوی فشرده می شود که زون‌های (zones) مختلف نسبت به هم همپوشانی پیدا می‌کنند
telescopic denture
نگاه کنید به : overlay denture
telescopic derrick
نگاه کنید به : weldless derrick