واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 6668
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
دو یا چند حامل که با ابرو یا قلاب از سمت چپ به هم وصل و نُت‌های نوشته‏شده بر آنها به‏طور هم‏زمان اجرا شود
مطالعۀ نیازهای کاربر با استفاده از روش‌هایی از قبیل مصاحبه و مشاهده و توزیع‏ پرسش‌نامه و پیش‏نمون‏سازی که شامل بررسی امکان تحقق‏پذیری و هزینه و زمان پیاده‏سازی سامانه نیز می‌شود
فردی که سامانه را تحلیل می‌کند
← زیست‌شناسی سامانه‌ها
مطالعۀ چگونگی رفتار واقعی سامانه با بهره‌گیری از مدل‌سازی پیش‌فرض‌ها و قوانین حاکم بر آن سامانه
system migration
انتقال سامانه‌های قدیمی به محیط‌های جدید به‌طوری‌که به‌آسانی قابل نگه‌داری باشند و با الزامات جدید کسب‌وکار انطباق یابن
system of axioms
نگاه کنید به : axiomatic system
system of concepts
نگاه کنید به : concept system
system of systems, SOS
سامانه‌ای متشکل از چند سامانۀ ناهمگن که در چارچوب آن، سامانه‌ها استقلال مدیریتی ـ عملیاتی دارند و برایند این استقلال، توسعۀ تکاملی و رفتارهای نوآیند است
حالتی که در آن سامانه از خطراتی که به آسیب دیدن و از دست رفتن داده‏ها و نرم‏افزارها و سخت‏افزارها منجر می‌شود، ایمن باشد
تفکری که بر تعامل میان اجزا و رفتار کلی سامانه‌ها استوار است
system-level analysis
نوعی کلان‌ساختار که در آن مدخل‌های اصطلاحی براساس شبکة مفهومی اصطلاحات مرتب می‌شوند نیز: ترتیب نظام‌مند، ترتیب سامانمند systematic order
systematic bibliography, enumerative bibliography
کتاب‏نگاشتی که شناسه‏های آن براساس نظامی خاص به‌صورت منطقی و سودمند تدوین شده است متـ . کتاب‏نگاشت نظام‏یافته
systematic desensitization
نوعی رفتاردرمانی که در آن از دگرشرطی‌سازی برای کاهش اضطراب در برابر یک محرک خاص استفاده می‌شود متـ . حساسیت‌زدایی سامانمند
systematic distortion
هرگونه واپیچش دوره‏ای یا ثابت
خطایی که علامت جبری و تا حدودی اندازۀ آن به مجموعه‏ای از شرایط بستگی داشته باشد
شکستگی‌هایی با ویژگی‌های مشابه که در یک یا چند دسته ظاهر می‌شوند
درزه‌هایی با ویژگی‌های مشابه که در یک یا چند دسته ظاهر می‌شوند
systematic order آرایش سامانمند
← آرایش نظام‌مند
systematic risk, undiversifiable risk
خطری که در ذات کل بازار یا بخشی از بازار است و با استفاده از راهبرد تنوع‌بخشی بدره از بین نمی‌رود متـ . خطر بازارزاد market risk
نوعی نمونه‏برداری مبتنی بر احتمالات که از واحدهای نمونه‏برداری مشابه و هم‏اندازه، به‌طور مثال با گزینش یک‌درمیان شبکه‏ها، استفاده می‌کند
بررسی پیمایشی روشمند در محدودة شبکه‌بندی‌شدة معین که در نتیجة آن یافته‌ها به‌دقت ثبت و ضبط می‌شوند
systematic/ systematical
ویژگی آنچه در چارچوب یک سامانه نظم و ترتیب یافته است
systematical
نگاه کنید به : systematic
علم رده‏بندی موجودات زنده براساس خویشاوندی و روابط طبیعی بین آنها
systematization, systemization
فرایند سامانه‌ای کردن
systematizer, systemizer
کسی‌ که چیزی را در قالبی سامانمند طراحی یا ارائه می‌کند
متعلق یا مربوط به سامانه
شاخه‌ای از کالبدشناسی که در آن بخش‌های تشکیل‌دهندۀ هریک از دستگاه‌های بدن بررسی می‌شود