واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2918
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
radiation dominant universe
حالتی از عالم که در آن بخش بزرگی از چگالی انرژی عالم را تابش تشکیل می‌دهد
radiation field
بخشی از میدان الکترومغناطیسی گسیل‌شده از آنتن فرستنده که در فضا منتشر می‌شود
radiation intensity
توان تابش در زاویۀ فضایی واحد در جهتی معین
radiation inversion
وارونگی ناشی از سرد شدن شدید سطح زمین براثر اتلاف تابش که معمولاً در طول شب ایجاد می‌شود
radiation ionization
یونیده شدن اتم یا مولکول براثر تابش الکترومغناطیسی
radiation monitoring
اندازه‌گیری مداوم یا دوره‌ای مقدار تابش موجود در محیطی معین
radiation pattern
نمودار تابش الکترومغناطیسی آنتن در جهت‌های مختلف
اتخاذ تدابیر و به ‌کار بردن مواد خاص برای محافظت عموم مردم و کارکنان محیط‌های آزمایشگاهی یا صنعتی در برابر تابش‌های زیان‌بار
radiation safety
وضعیتی که در آن با اِعمال روش‌ها و مقررات ویژه و به ‌کار بردن مواد خاص از آسیب تابش‌های یوننده جلوگیری می‌شود
radiation sickness
اختلال ناشی از قرار گرفتن بیش از حد مجاز در معرض پرتوهای یوننده
radiation source
محفظۀ کوچک بدون درزی که محتوی ایزوتوپ پرتوزای مصنوعی است
radiation sterilization
نگاه کنید به : radicidation
radiation-bounded nebula
سحابی گسیلی‌ای که ستارۀ مرکزی آن آن‌قدر داغ نیست که ابر گازی اطراف خود را به‌طور کامل یونیده کند
radiation-energy thermometer
نگاه کنید به : radiant thermometer
واکنشی که در آن یک نوترون جذب هسته می‌شود و در پی آن انرژی اضافی هستۀ مرکب به‌صورت پرتو گاما گسیل می‌شود
radiative collision
برخورد بین دو ذرۀ باردار که در آن بخشی از انرژی جنبشی به تابش الکترومغناطیسی تبدیل می‌شود
radiative correction
تغییر مقدار بعضی از کمیت‌های فیزیکی مثل جِرم و بار الکتریکی یک ذره براثر برهم‌کنش آن با میدان‌های مختلف
radiative equilibrium
وضعیت ستاره‌ای که در آن میزان انرژی گسیل‌شده در واحد زمان با انرژی جذب‌شده برابر است
radiative recombination
بازترکیبی که در آن کاهش انرژی پتانسیل به گسیل تابش الکترومغناطیسی منجر می‌شود
radiative transfer
انتقال گرما ازطریق تابش الکترومغناطیسی متـ . ترابُرد تابشی radiative transport
radiative transition
گذار بین حالت‌های کوانتومی که با گسیل تابش همراه است
radiative transport
← انتقال تابشی
radiative, radiating
ویژگی جسمی که امواج یا ذرات را در محیط می‏تاباند
جسمی که به‌صورت ذره یا موج از خود تابش گسیل کند
radiator grille
نگاه کنید به : grille
radiator grille
نگاه کنید به : grille
radiator grille surround, grill surround
قابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار می‌گیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
radiatus
ابری با نوارهای پهن موازی که به نظر می‏آید به سوی نقطه یا نقطه‏هایی بر روی افق (نقطه/ نقطه‌های تابش) میل می‏کنند؛ این اصطلاح عمدتاًً همراه با ابرهای پرسا و فرازکومه‏ای و فرازپوشنی و پوشن‏کومه‏ای و کومه‏ای می‏آید
ریشه n ام یک عدد یا یک عبارت که با علامت √ نشان داده می‏شود
radical 2
نگاه کنید به : basal 1