واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2918
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
ارتفاع مطلق (absolute altitude) هواگرد از سطح زمین که با استفاده از ارتفاع‌سنج راداری تعیین می‌شود متـ . ارتفاع رادیویی radio altitude
حالت واپایشی در سامانۀ واپایش پرواز خودکار که در آن ارتفاع هواگرد براساس نشانک‌های مرجع دریافتی از ارتفاع‌سنج راداری ثابت باقی می‌ماند
radar astronomy
بخشی از علم نجوم که اجرام داخل منظومۀ شمسی را ازطریق ارسال و دریافت بازتاب امواج رادیویی مطالعه می‌کند
radar backscatter coefficient
مقیاسی کمّی برای نشان دادن شدت انرژی بازگشتی از سطح زمین به سمت آنتن رادار
radar backscatter, backscatter
بخشی از انرژی ریزموج که سطح زمین آن را به سمت آنتن برمی‌گردانَد متـ . پس‌پراکنۀ رادار
← نشان‌فرست راداری
← نشان‌فرست راداری
تراپاسخگر نصب‌شده در هواگرد که با دریافت کدِ تپ صحیح از رادار زمینی بلافاصله رمز شناسایی را در همان طولِ‌موج یا در طولِ‌موج متفاوت ارسال می‌کند متـ . تراپاسخگر نشان‌فرست راداری radar beacon transponder سامانۀ نشان‌فرست راداریradar beacon system, RBS تراپاسخگر راداری radar transponder
تَپ/ پالسِ تمرکزیافتۀ انرژی راداری
سویۀ اندازه‌گیری‌شده با رادار
1. از بین رفتن تماس راداری هواگرد با مراقبت پرواز 2. در مراقبت پرواز، عبارتی که مراقب پرواز با اعلام آن به خلبان اطلاع می‌دهد که از این پس اطلاعات راداری در دسترس نیست، زیرا تماس راداری هواگرد با مراقبت پرواز قطع شده است
radar contact,radar identified
وضعیتی که در آن موقعیت یک هواگرد بر روی صفحۀ رادار مشاهده و شناسایی می‌شود
واپایش هواپیما یا موشک هدایت‌شونده یا آتشبار توپ و مانند آنها با استفاده از رادار
سطحی از یک بازتابندۀ فرضی امواج الکترومغناطیسی که همان مقدار انرژی گسیل‌شده از رادار را به ‌سمت رادار، به‌عنوان هدف واقعی، بازمی‌تاباند اختـ . سَمَر RCS
radar cross section reduction
کاستن از سطحِ‌مقطع راداری یک جسم با استفاده از فنون و روش‌های مختلف اختـ . کاهش سَمَر RCS reduction
radar departure
فرایند واپایش هواگردِ درحال‌خروج از حریم هوایی فرودگاه با استفاده از رادار نظارت (surveillance radar) برای حفظ ایمنی هواگرد
radar display
نگاه کنید به : radarscope
انرژی الکترومغناطیسی دریافت‌شده پس از بازتاب آن از یک شیء
دورترین قسمت تصویر رادار از خط پرواز هواگرد یا فضاپیما
دیدبانی و مشاهدۀ فرایند پرواز هواگرد رادارشناخته بر روی رادار سامانۀ ناوبری
نوع خاصی از واپیچش تصویر که در آن شیب زمینی که به سمت تابش رادار پهلونگر است، نسبت به حالت افقی آن با طولی فشرده‌تر تصویرسازی می‌شود متـ . پیش‌کوتاه‌نمایی رادار
در تصویر راداری، فاصلۀ پای رادار تا شیء
radar hand-off
نگاه کنید به : radar handover
radar handover, radar hand-off
واگذار کردن واپایش امواج راداری هواگرد از یک ایستگاه به ایستگاه دیگر
خطی که پرتو رادار بر روی آن با سطح زمین مماس می‌شود متـ . افق رادیویی radio horizon
radar identification
شناسایی قطعی شیء دیده‌شده بر روی صفحۀ رادار با استفاده از تراپاسخگر یا جولان روشمند
radar identified
نگاه کنید به : radar contact
radar indicator
نگاه کنید به : radarscope
در مراقبت پرواز، اطلاعاتی که مراقب پرواز دربارۀ جهت پرواز، (heading) و فاصله و سطح پرواز، بدون هیچ توصیه‌ای، در اختیار خلبان قرار می‌دهد
اطلاعات نقشه‌نگاشتی برهم‌نموده بر روی صفحۀ رادار برای نمایش آسان‌تر ویژگی‌های تعیین‌شده