واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2918
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
rail fork, rail turner
اهرمی با گیرۀ انتهایی برای گرفتن و برگرداندن ریل بر روی لبه یا بالا بردن آن
ابزاری دستی یا ماشینی که در طول خطوط بی‏درز حرکت می‏کند و با ایجاد شعلۀ آتش باعث افزایش درجۀ حرارت آن می‏شود
زائده‏ای در یک یا دو طرف تاج ریل که براثر فشار چرخ و سیلان فولاد در تاج ریل به وجود می‌آید
rail loading machine
ماشینی با بازوهای قابل‌نصب که بر روی واگن‌های کفی سوار می‌شود و برای بارگیری و تخلیۀ مصالح خط و پایه‏ها و مانند آن به کار می‌رود
ابزاری مکانیکی که در برخی از نقاط خط نصب می‏شود و چرخ‌های قطار را برای کاهش اصطکاک بین چرخ و ریل روغن‏کاری می‏کند
کارخانۀ تولید ریل
rail neutral temperature
درجه‌حرارت ریل هنگامی که نیروی محوری ناشی از تغییرات دما وجود ندارد
rail pad, pad 1
لایه‏ای لاستیکی که بین ریل و زینچه قرار می‏گیرد
rail pulling device
نگاه کنید به : rail stretcher
rail punch, rail drill
ابزاری مکانیکی که با حرکت تفنگی، در جان ریل سوراخ ایجاد می‏کند
قابی با چند طبقه و غلتک‌های ویژه برای قرار دادن ریل‌های ممتد در قطار ریل‏بَر
کج‌شدگی ریل که به دلیل نیروهای جانبی اضافی موجب افتادن چرخ به داخل خط می‌شود
ابزاری برای بریدن ریل به‌صورت قائم
ابزاری موتوری برای برداشتن زائده‏های فلزی ناشی از جوشکاری ریل در محل درز ریل
rail splice
نگاه کنید به : fishplate
rail stretcher, rail pulling device
ابزاری جک‏مانند که با آن فاصلۀ دو سر ریل در محل درز تنظیم می‏شود
نوعی ریل بلند شامل دو یا چند ریل با طول معیار که به یکدیگر جوش داده‏ شده‏اند
rail tilt
انحراف ناخواستۀ ریل به سمت بیرون براثر بار جانبی زیادی که چرخ‌های قطار بر آن وارد کرده است
قطاری با واگن‌های کفی و مجهز به قفسه‏های ریل برای حمل ریل‌های ممتد
سطح فوقانی تاج ریل که در آنجا ریل با چرخ تماس می‏یابد متـ . غلتشگاه
rail turner
نگاه کنید به : rail fork
rail vibrator
ماشینی که با ایجاد لرزش، تنش‌های حرارتی ریل را کاهش می‌دهد
کاهش سطح مقطع کلاهک ریل براثر ساییدگی ناشی از اصطکاک بین ریل و چرخ فولادی
بخش عمودی ریل که بین کلاهک و پایۀ ریل قرار دارد
فرایندی برای افزایش مقاومت دربرابر سایش که در طی آن فولاد انتهای ریل نسبت به قسمت‌های میانی سخت‌تر می‌شود
rail-grinding machine, rail grinding train
دستگاهی که با سایش ناهمواری‌های سطحی تاج ریل، رویۀ آن را صیقل می‏دهد متـ . ریل‏ساب
rail-grinding train
نگاه کنید به : rail-grinding machine
rail-welding machine
ماشین ویژۀ جوش الکتریکی ریل‏که با گداختن و فشردن دو انتهای ریل آنها را به یکدیگر متصل می‏کند
railhead, head of rail
قسمت بالایی ریل که چرخ‌های قطار بر روی آن حرکت می‏کند متـ . کلاهک ریل
مهمان‌خانۀ بزرگی که غالباً شرکت‌های توسعۀ راه‌آهن در پایانه‌های خود احداث می‌کنند متـ . هتل راه‌آهن