واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 5385
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
author mark, author number
ترکیبی حرفی یا عددی یا هر دو برای تنظیم الفبایی منابع در یک شمارۀ واحد رده‌بندی برحسب نام پدیدآور
author number
نگاه کنید به : author mark
تنظیم مواد کتابخانه‌ای یا شناسه‌های (entries) مربوط به آنها براساس ترتیب الفبایی نام پدیدآوران
author statement
درج نام پدیدآور حقیقی یا حقوقی در بخش توصیفی فهرست‌برگه (catalogue card) به همـان شکل و ترتیبی که در صفحۀ عـنوان (title page) آمده است متـ . تکرار نام پدیدآور statement of responsibility
پدیدآوری که خود ناشر اثر خویش است
author's copies
نسخه‌های چاپ‌شده‌ای که برطبق قرارداد ازطرف ناشر به پدیدآور اثر داده می‌شود
author's edition
نگاه کنید به : collected works
author's proof, AP
نسخۀ غلط‌گیری و نمونه‌خوانی شده‌ای که برای تأیید نهایی پدیدآور به نزد او فرستاده می‌شود
authoritarian conscience
سنخی از وجدان که جهت‌گیری آن براساس ترس از اقتداری بیرونی‌شده یا درونی‌‌شده است
authoritarian parenting
نوعی روش والدگری مبتنی بر محدودسازی هرچه بیشتر که در آن والد یا پرستار بر اطاعت اصرار می‌ورزد و گفت‌وگو و تشریک مساعی را کنار می‌گذارد و برای جلوگیری از رفتار ناخواسته به مجازات رو می‌آورد
authoritarian personality
شخصیتی با رفتار تحقیرآمیز و پرخاشگرانه نسبت به زیردستان و سلطه‏پذیر و مطیع نسبت به افراد بالادست
authoritarianism
باوری که بر پایۀ آن ارادۀ مردم باید در دست یک قدرت برتر، اعم از یک فرد یا دولت یا گروه یا برمبنای یک عقیده باشد
authoritative
مربوط به اقتدار
authoritative parenting
نوعی روش والدگری مبتنی بر تشریک مساعی که در آن والد یا پرستار کودک را به خودمختاری و استقلال ترغیب می‌کند و درعین‌حال برخی محدودیت‌ها را بر رفتار کودک اعمال می‌کند
authority 1
قابلیت نفوذ و تأثیرگذاری بر دیگران
authority 2, telecommunications authority
نهادی ملی برای سامان بخشیدن به مخابرات هر کشور و وضع مقررات مخابراتی برای تشویق شرکت‌های مخابرات به رقابت بیشتر و حمایت از مشتریان و کاربران خدمات مخابراتی
authority for expenditure, application for expenditure, authorization for expenditure
سند رسمی درخواست اجازة هزینه کردن از محل منابع سرمایه‌ای برای تأمین اهداف کسب‌وکار اختـ . اِهَک AFE
authorization
مجاز شمردن کاربر در دستیابی به داده‏ها یا استفاده از سامانه
authorization for expenditure
authorized
← هواگرد مجاز
authorized aircraft
هر هواگرد غیرخودی که مطابق با طرح پروازِ تصویب‌شده، بر فراز قلمرو هوایی کشور دیگر پرواز ورودی و خروجی انجام دهد نیز: مجاز authorized
authorized user
کاربری که اجازۀ دستیابی به سامانه برای انجام کارهای معینی را داشته باشد
اختلالی روانی که شواهد نخستین آن در اوایل کودکی ظاهر می‏شود و کودک مبتلا در برقرار کردن ارتباط و تعامل اجتماعی و بازی کردن نقایص چشمگیری دارد
1. مربوط به درخودماندگی 2. ویژگی فرد مبتلا به درخودماندگی
دولتی که تعامل اندکی با دیگر دولت‌ها دارد
auto free area
نگاه کنید به : auto free zone
auto free zone, auto free area
ناحیه‏ای که در آن، تردد خودروِ سواری عادی ممنوع است
auto racing
نگاه کنید به : motor racing
نوعی رفتارسازی که فرد برای خود انجام می‌دهد
auto splicing
نگاه کنید به : self-splicing