واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1947
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
depleted soil
خاکی که براثر آبیاری یا بهره‏برداری بی‏رَویه حاصلخیزی خود را از دست داده باشد
lunar soil
← سنگ‌پوش ماه
خاکی که معمولاً در علفزار مناطق مرطوب و نیمه‌مرطوب اقلیم معتدل ایجاد شده باشد
← زمین یخ‌زده
pedoturbation/pedturbation
هرگونه آشفتگی در خاک یا نهشته،‌ مانند انسان‌آشفتگی، گیاآشفتگی، زیاآشفتگی، آب‌آشفتگی و یخ‌آشفتگی
گروه بزرگی از خاک‌ها که در فرایند تشکیل آنها عنصر کلسیم انباشته شود
گروه بزرگی از خاک‌ها که در فرایند تشکیل آنها مقدار اکسید فلزات سه‌ظرفیتی بیش از سیلیس باشد
خرده‌های بسیار ریز چوب که براثر ارّه‌کشی به‌ وجود می‌آید
dust horizon
سطح بالای لایۀ گردوخاک حاصل از وارونگی دما در سطوح پایین
نوعی خودرو برای کندن و برداشتن خاک
برداشت خاک پس از برداشتن لایۀ نباتی تا عمق پیش‌بینی‌شده در طرح برای رسیدن به تراز احداث راه
sand spreader, spreader 1
دستگاهی برای پاشیدن خاک سنگ بر ‌روی آسفالت تازه برای جلوگیری از چسبندگی
لایه‏ای از کاه، خاک‏اره، برگ، ورقۀ پلاستیکی یا خاک سست که سطح خاک را با آن می‏پوشانند تا از خاک و ریشۀ گیاهان در برابر اثر قطرات باران، سله‏بندی، یخ‌بندان، فرسایش و تبخیر محافظت شود
پوشش گیاهی که زیر گیاه دیگر می‏کارند و معمولاً باعث کاهش فرسایش و افزایش مواد آلی خاک می‏شود، بی‏آنکه رقیبی برای گیاه اصلی باشد
پسماندهای گیاه قبلی که از پیش از عملیات آماده‏سازی بستر بذر و در حین این عملیات و تا هنگام رویش گیاه بعدی بر روی زمین باقی می‏ماند
لایۀ نازکی از ذرات جداازهم و گَردمانند خاک در سطح زمین
نوعی خاک‌ورزی که در آن بقایای گیاهی در سطح خاک حفظ می‌شود
ستونی از هوا با چرخش سریع بر روی زمین خاکی خشک که گردوخاک و دیگر مواد سبک را با خود حمل می‏کند
زمینی برای چال کردن ضایعات زباله به‌طوری‌که روی هر لایۀ زباله لایه‏ای از خاک قرار دهند
خاک‌چالی برای دفن پسماند خطرناک که در مکان مناسب طراحی می‌شود تا از نفوذ مواد خطرناک به محیط تا حد ممکن کاسته شود
نوعی خاک‌چال برای پسماندهای غیرخطرناک که در آن پسماندها در لایه‌هایی گسترده و فشرده می‌شوند و در انتهای هر روزِ کاری با مواد مناسب پوشانده می‌شوند
dry landfill, entombment landfill
نوعی خاک‌چال که در آن پسماند در شرایط نسبتاً خشک به‌ مدت طولانی نگهداری می‌شود تا از تجزیۀ زیستی (biodegradation) پسماند و ایجاد واکنش‌های فیزیکی و شیمیایی و تولید شیرابه و گاز خاک‌چال جلوگیری ‌شود
نوعی خاک‌چال که در آن برای تسریع تجزیۀ زیستی شیرابۀ تولیدشده به پسماند برگشت داده میشود
ریختن پسماند جامد در یک محیط مهندسی‌شده که سطح آن روزانه با خاک پوشانده می‌شود و به‌صورت مجموعه‌ای از لایه‌های فشرده درمی‌آید
جریان روبه‌پایین آرام و تدریجی خاک و مواد سنگی ناپیوسته بر روی شیب ملایم یا تند
تمایل به خوردن خاک
soil aggregate, aggregate 4
واحدی از تودۀ خاک شامل ذرات خاک منسجم و به‏هم‌چسبیده مثل کلوخ و ریزدانه و دانه
earthing up
نوعی عملیات داشت که در آن بُن بوتۀ گیاهان را با خاک می‏پوشانند
گیاهی که در مرحله‏ای از رشد بر روی آن خاک می‌ریزند و ممکن است در زیر خاک نیز محصول بدهد
هر سازة باستانی به شکل پشته‌ای از خاک که کاربرد آن عموماً دفاعی بوده است