واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1114
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
محلی برای عرضۀ چای و نوشیدنی‌های معمولی دیگر در کنار جاده به‏ویژه برای رانندگان ماشین‌های سنگین
lamb's ears/ lamb's ear
← سنبله‌ای چای‌کوهی
عصرانه‌ای شامل انواع کیک و خامۀ غلیظ و مربا همراه با چای
port side, port 2
طرف چپ شناور هنگامی که رو به سینة شناور ایستاده‌ایم
stage left, house right, prompt side, PS
قسمتی از صحنه که در طرف چپ بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف راست صحنه محسوب می‏شود
← به‌چپ!
ویژگی بخش یا اندامی با دندانه‌های ارّه‌ای یا بریده‌شانه‌ای نامرتب و لَپ‌های خمیده‌به‌عقب در گیاهان
← کلید چپ‏بَر
goofy footer, goofy
تخته‌برف‌سُری که برخلاف معمول، پای راست خود را در جلوی تخته‌برف و پای چپ را در عقب آن قرار می‌دهد
left-aligned
متنی که از سمت چپ تراز شده باشد
levorotatory/laevorotatory
ویژگی ماده‌ای که صفحة قطبش نور را در جهت پادساعتگرد می‌چرخاند
levorotation, levulorotation
چرخش صفحۀ قطبش نور قطبیدۀ مسطح در جهت پادساعتگَرد
spark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug cap
قطعه‌ای که سیم شمع را به شمع اتصال می‌دهد
lagging left turn
حرکت گردش به چپی که با نمایش چراغ پیکان‌دار سبز انجام می‌شود و شروع آن بلافاصله پس از انجام حرکت مستقیم جهت مقابل است
leading left turn
حرکت گردش به چپی که با نمایش چراغ پیکان‌دار سبز شروع می‌شود و پایان آن بلافاصله پیش از انجام حرکت مستقیم جهت مقابل است
parachute
وسیلۀ چترمانندی که از آن برای فرود انسان یا پایین فرستادن بار استفاده شود متـ . چتر نجات
stabilising parachute
چتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
umbel
گل‌آذینی محدود یا نامحدود، سرتخت (flat-topped) یا کوژ با دُمگل‌هایی که به یک نقطه متصل‌اند
paraglider
چتری که با فشار هوا شکل گیرد و قادر به سُریدن و قرارگرفتن در جریانات صعودی هوا باشد و با نیروی حرکتِ پای انسان به پرواز درآید
← چتربال‌پَری
← چتربال‌پَری پهنه‌گذر
← چتربال‌پَری دقت
← چتربال‌پَری نمایشی
paragliding pilot
ورزشکاری که آموزش‌های لازم را برای چتربال‌پَری گذرانده و به‌صورت تفریحی یا رقابتی به آن می‌پردازد
cross-country paragliding,cross-country flying, XC flying
یکی از مواد چتربال‌پَری که در آن فرد با استفاده از جریان هوای گرم تا جایی که بتواند ارتفاع می‌گیرد و سپس پرواز می‌کند تا جریان هوای گرم دیگری بیابد و این فرایند را تکرار کند
یکی از مواد چتربال‌پری که در آن فرود در نزدیکی یا در مرکز هدف تعیین‌شده اهمیت دارد
یکی از مواد چتربال‌پَری که در آن شرکت‌کنندگان به حرکات نمایشی و جولان هوایی می‌پردازند
ورزشی تفریحی یا رقابتی که در آن چتربالی به بدن فرد متصل می‌شود تا با آن و به سمت زمین پرواز کند
Umbellifera
← کرفسیان