واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 1450
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
مرزی که برون‌شارش هوای سرد توفان همرفتی را از هوای گرم و مرطوب سطح زمین جدا می‌کند
← جبهۀ درون‏حارّه‏ای
← خط خشک
جبهه‏ای فرضی درون ناوۀ استوایی که هوای نیمکرۀ شمالی و جنوبی را از هم جدا می‏کند متـ . جبهۀ استوایی equatorial front جبهۀ حارّه‏ای tropical front
coastal front
منطقۀ جبهه‏ای میان‏مقیاس کم‏عمق، نوعاً کمتر از یک کیلومتر، همراه با تغییر آشکار راستای چرخندی باد و تباین شدید گرما
جبهۀ ناهم‌رسیده یا بخشی از آن که به ‌گونه‌ای حرکت می‌کند که هوای سردتر جانشین هوای گرم‌تر میشود
جبهۀ سردی که در نوار ساحلی اقیانوس اطلس در امریکای شمالی توده‌هوای سرد را به ‌سوی جنوب و جنوبِ‌غرب هدایت می‌کند
جبهۀ ناهم‌رسیده یا بخشی از آن که به ‌گونه‌ای حرکت می‌کند که هوای گرم‌تر جانشین هوای سردتر میشود
خط یا سطح پیوسته‏ای که در هر لحظه وضعیت نوسانی تمام نقاط آن یکسان باشد
ناپیوستگی افقی دما و رطوبت که نشانگر لبۀ پیشتاز هوای خنک‌تر و مرطوب‏تر همراه با نسیم دریاست
← خط خشک
جبهه‌ای که با رسیدن جبهۀ سرد به جبهۀ گرم تشکیل می‌شود و در طی تشکیل آن هوای گرم سطح زمین به بالا رانده می‌شود متـ . جبهۀ هم‌رسیده occluded front
نوع فراوان هم‌رسی که در آن اختلاف دمای محسوسی بین توده‌هوای سرد جبهۀ سرد و توده‌هوای سرد جبهۀ گرم وجود ندارد
cold occlusion, cold-type occlusion, cold-front-type occlusion
جبهۀ حاصل از رانده شدن جبهۀ سرد به زیر جبهۀ گرم و قرار گرفتن هوای سردتر به‌جای هوای سرد متـ . جبهۀ هم‌رسیدۀ سرد cold occluded front
bent-back occlusion, back-bent occlusion
جبهۀ هم‌رسیده‌ای که براثر تشکیل یک چرخند جدید در نقطۀ هم‌رسی و گاه براثر جابه‌جایی چرخند قدیمی در امتداد جبهه، سمت حرکت آن برعکس شده باشد
جبهۀ هم‌رسیده‌ای که در آن براثر کند شدن جبهۀ گرم در امتداد شیب‌های باد سوی کوهستان، فرایند هم‌رسی شتاب پیدا می‌کند
warm occlusion, warm-type occlusion, warm-front-type occlusion
جبهۀ حاصل از به بالا رانده شدن جبهۀ سرد روی سطح جبهۀ گرم و قرار گرفتن هوای سرد به‌جای هوای سردتر متـ . جبهۀ هم‌رسیدۀ گرم warm occluded front
← جبهۀ هم‌رسی
← جبهۀ هم‌رسی سرد
← جبهۀ هم‌رسی گرم
weathering front
میانای سنگ هوازده و سنگ بدون هوازدگی
ice front, table iceberg1, barrier iceberg
دیوارۀ رو به دریای لبۀ صخره‌گونۀ رَف‌یخ یا دیگر یخسارها
jet
بادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جوّ متـ . جریان جتی jet stream
یک جت شرقی ترازپایین در ماه‌های تابستانی بر روی کویر صحرا در شمال افریقا
جت شبانۀ هوای سردی که از دهانۀ درّه یا ژرف‌درّه در هنگام ورود به دشت خارج می‌شود متـ . جت برون‏شارشی درّه valley outflow jet جت خروجی exit jet جت خروجی درّه valley exit jet
← جت برون‏شارشی
سیمای گردش میان‏مقیاسی که در آن جریان هوا از پشت وارد منطقۀ بارش پوشنی سامانه‏های همرَفتی میان‏مقیاس می‌شود
low level jet, LLJ
یک جریان جتی که در 2 تا 3 کیلومتری پایین وَردسپهر دیده می‌شود متـ . جریان جتی ترازپایین low level jet stream
← جت برون‏شارشی
← جت برون‏شارشی