واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2903
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
بخشی از دستگاه اسپرسو (espresso machine) که قطرات آب یا قهوۀ دورریز دستگاه را جمع‌آوری و به خروجی هدایت می‌کند
skidding pan, skidding dish, skidding shoe
ورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار می‌گیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
sunroof aperture panel
سینی‌ای که ریل‌های هادی دریچۀ سقف را در خود جای می‌دهد
صفحه‏ای برای تغییر جهت لوکوموتیو یا انتقال آن به خطوط مختلف
sieve plate 1, sieve tray, perforated plate
نوعی سینی برج تقطیر، با سوراخ‌های متعدد، که بخار به‌صورت عمودی از آن عبور می‏کند و از مایع روی سینی رد می‏شود
بخشی از اسپرسوساز که، پیش از عصاره‌گیری، فنجان‌ها را بر روی آن قرار می‌دهند
floating-cap plate, valve plate, valve tray
سینی دارای سوراخ‌های بزرگ که پوشیده از کلاهک‌های متحرکی است که در داخل لایۀ مایع غوطه‌ورند و با افزایش فشار بخار بالا می‌روند
bubble-cap plate, bubble-cap tray, bubble tray
سینی‌ای که آزادسازی حباب در آن ازطریق کلاهک‌های واژگون بر سطح مایع انجام می‌شود
anchor plate 1
صفحۀ فلزی محکمی که ناخن لنگر شانه‏دار بر روی آن قرار می‌گیرد
keel plate, locking plate
1. صفحه‌ای که مازة چوبی را به قاب فلزی وصل می‌کند 2. هر تک‌صفحه‌ای که جزئی از سازة مازه باشد
← قره‏بوران
عارضه‏ای ژنتیکی که براثر افزایش رنگ‌دانۀ ملانین در پا و گوش و دم و صورت جانور بروز کند
melanotic carcinoma
← سیه‌تود
← سیه‌تود
تندوَزه‏ای همراه با اَبرهای سیاه و عموماً با باران شدید
تودینه‌ای که از سیه‌یاخته‌های پوست و اعضای دیگر منشأ می‌گیرد متـ . سیه‌تود بدخیم malignant melanoma سیه‌تنده‌تود melanoblastoma سیه‌‌چنگار melanocarcinoma سیه‌پوش‌چنگار melanotic carcinoma
malignant melanoma
← سیه‌تود
هر توفانی، به‏ویژه توفان تندری، که با اَبرهای ضخیم و تیره همراه باشد
← قره‏بوران
melanocarcinoma
← سیه‌تود
black blizzard
واژه‏ای محاوره‏ای برای توفان گردوخاک مناطق مربوط به بخش‌های جنوبی مرکز امریکا
یاخته‌ای روپوستی که رنگدانۀ ملانین (melanin) می‌سازد