واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2903
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
non-governmental organization
سازمانی که بدون وابستگی اداری و مالی به دولت برای تأمین منافع عمومی فعالیت می‏کند اختـ . سمن NGO
از وظایف اصلی مدیریت که در آن منابع انسانی و مالی و فیزیکی سازمان با نظم و ترتیب مشخصی، برای دستیابی به هدف‌های برنامه، با هم ترکیب می‌شوند
مربوط به آنچه بخشی اساسی از یک سازمان نظامی را شکل می‌دهد
organized, organisé (fr.)

سازمان داده‏شده


formant
تمرکز انرژی صوتی که در طیف‌نگاشت به‌صورت نوارهای افقی تیره دیده می‌شود و تأثیر شکل مجرای گفتار در جریان هوا را نشان می‌دهد
banded iron formation, BIF
نوعی سازند آهنی که دارای نواربندی مشخصی معمولاً از کانی‌های غنی از آهن و چِرت (chert) یا کوارتز دانه‌ریز است
پیکره‏ای از سنگ‏چینه‏ها که با چینه‏های مجاور ازنظر خصوصیات سنگ‏شناختی متفاوت باشد
original equipment manufacturer, OEM
شرکتی که محصولی را به‌عنوان ماده یا قطعه یا افزار اصل برای استفاده در محصول شرکت دیگری تولید می‌کند
original design manufacturer, ODM, own design manufacturer
شرکتی که محصولات طراحی و تولیدشدة خود را تحت ویژند شرکت صاحب‌نام به فروش می‌رساند
original brand manufacturer, OBM, own brand manufacturer
شرکتی که محصولات طراحی و تولیدشدة خود یا تولید دیگر شرکت‌ها را تحت ویژند خویش عرضه می‌کند
constituent 2
هریک از اجزای تشکیل‏دهندۀ جمله در سطوح مختلف نحوی
construct
فکر یا مفهوم پیچیده‌ای که از ترکیب افکار ساده‌تر شکل می‌گیرد
structure 2
آنچه نظیر پل یا ساختمان که با تواناییِ تحمل بار طراحی و ساخته شود
constructivism 2
رویکردی در مطالعۀ روابط بین‌الملل که بر روابط بین کارگزار و ساختار و تعامل این دو تأکید دارد
structural 2
مربوط به سازه
wind instruments
خانواده‏ای از هواصداها که در آنها با به ارتعاش درآوردن هوای درون ساز ازطریق دَم یا بازدَم صدا ایجاد می‏شود
دسته‏ای از سازهای بادی ارکستر سمفونیک، از دستۀ شیپورها، که سابقاً از مس ساخته می‏شد و امروزه از برنج ساخته می‏شود متـ . بادی‌هاي برنجي brasses
دسته‏ای از سازهای بادی ارکستر سمفونیک که اغلب از چوب ساخته می‏شود متـ . بادی‌هاي چوبي woodwinds
خانواده‏ای از خودصداهای زخمه‏ای که در آنها با ارتعاش یک یا چند تیغه صدا تولید می‏شود
دسته‏ای از سازهای بادی که در آنها با ارتعاش زبانه صدا تولید می‏شود
stringed instruments 2, string instruments, strings
سـازهای خانـوادۀ ویلـن در ارکستر سمفونیک
دسته‏ای از سازهای زهی که زه‏های آنها با استفاده از کمانه به صدا درمی‏آید متـ . مجرورات
mallet instruments
گروهی از سازهای کوبه‌ای، دارای تیغه‌های چوبی یا فلزی یا استوانه‌های فلزی که با کوبک نواخته می‌شوند و دارای کوک معین هستند
percussion instruments
سازهایی، غالباً از پوست‏صداها یا خودصداها، که در آنها با ضربه زدن یا کوبیدن مستقیم بر عامل مرتعش‏شونده صدا تولید می‏شود
دندان‌پزشکی که در زمینۀ سازه‌دندان‌پزشکی تخصص دارد متـ . متخصص بَرسازه‌های دندانی
prosthodontics, dental prosthetics
شاخه‌ای از دندان‌پزشکی که به جانشین ‌کردن دندان‌ها و بافت‌های مجاور آنها با اندام مصنوعی می‌پردازد به‌طوری‌که راحتی و ظاهر و سلامت بیمار حفظ یا به او بازگردانده شود متـ . دندان‌پزشکی بَرسازه‌ایprosthetic dentistry تخصص بَرسازه‌های دندانی
constructivism 3, constructionism
دیدگاهی نظری مربوط به ادراک فعالانۀ افراد از جهان و تفسیر اشیا و رویدادهای پیرامون باتوجه‌به دانسته‌های قبلی
نوسان‌های تند و نامنظم سازۀ هواپیما براثر پسایۀ آشفته
substation structures
چارچوب‌ها یا قالب‌های سختی در پست برق برای آویختن و نگهداری رساناها و تجهیزات کلیدزنی (switchgear) و تجهیزات دیگر
primary structure 2
سازه‌ای که در هنگام پرواز بیشترین تنش‌ها بر آن وارد می‌شود و خرابی یا شکست آن ایمنی پرواز هواگَرد را به خطر می‌اندازد