واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2903
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
constructability, buildability
دارا بودن توانایی بهره‌گیری بهینه از دانش و تجربه در برنامه‌ریزی و طراحی و تدارکات برای ساخت آسان و درنتیجه دستیابی به همۀ اهداف پروژه
محل و زمینی که به احداث پروژه اختصاص می‌یابد
structuralist
فرد یا رویکردی که پیرو مبانی ساختگرایی است
structuralism, structural linguistics
رویکردی به مطالعۀ زبان که بررسی ساخت و نظام زبان را در کانون توجه خود قرار می‏دهد
بنای حاصل از ساخت‏وساز
ساختمانی که بار آن با قاب به زمین منتقل شود
composed
اثر موسیقایی خلق‏شده توسط یک آهنگ‌ساز معین
morphology, morphemics
شاخه‏ای از دستور که ساختمان یا شکل واژه را ازطریق شناسایی تکواژهای سازندۀ آن بررسی می‏کند متـ . صرف
derivational morphology
حوزه‌ای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای واژه‌سازی اختصاص دارد متـ . صرف اشتقاقی
inflectional morphology
حوزه‌ای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد متـ . صرف تصریفی
distributed morphology
رویکردی در ساخت‌واژه که برحسب فرایندهای ساخت‌واژی در یک بخش واحد متمرکز نیستند، بلکه در بخش‌‌هایی مانند نحو و واج‌‌شناسی پراکنده‌اند متـ . صرف توزیعی
morphological
مربوط به ساختواژه یا صرف متـ . صرفی
structural 1
مربوط به ساخت
← سامانۀ ارتباط داخلی
simplex
ساده‏ترین شکل هندسی با بعد مفروض
← سادک توپولوژیکی
هر فضای توپولوژیکی، مانند کرۀ توپر، که همسان‏ریخت با یک سادک باشد متـ . سادک توپولوژیک
line simplification
کاستن از نقاط تشکیل‏دهندۀ خط با حفظ شکل اساسی آن
← ساده‌شدگی واکه
فرایند تبدیل واکۀ مرکب به واکۀ ساده متـ . ساده‌شدگی مصوت
← سامانة رایانه‌ای عملیات بارگُنجی
← ساختار ریزِ سازمان
← ساختار ریز کار
← ساختار ریزِ منابع
← ساختار ریز محصول
← ساختار ریزِ هزینه
cement 2, cementum 1
نوعی‌ مادۀ دندانی‌ (dental material) که‌ دارای‌ خاصیت‌ چسبندگی‌ است‌ و برای‌ کف‌بندی‌ و ترمیم‌ دائم‌ یا موقت‌ و چسباندن‌ روکش‌ به کار می‌رود متـ . ساروج‌ دندان‌پزشکی dental cement
cementicle
جسم‌ کروی‌ کوچکی‌ از جنس‌ ساروجه‌ که‌ در لایۀ پیرادندانی‌ قرار دارد و ممکن‌ است‌ آزاد یا متصل‌ به‌ ساروجه‌ باشد