واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2855
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
beard 1, awn
زائده‏ای خارمانند که در انتهای برون‏پوشینۀ (lemma) اغلب علف‏چمنی‌ها از قبیل گندم می‏روید متـ . ریشک
حذف داسه یا ریشک متـ . ریشک‏زدایی
falcate
ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان با دو لبۀ تیز و تقریباً موازی که در یک وجه خمیده شده‌ باشند و در نقطه‌ای به‌ هم برسند متـ . داسی‌شکل falciform
← داسی
← پیش‌خوان
مدارک باستان‌شناختی موجود در قلمرو داده‌ها که تحت روندهای رفتاری و گشتاری شکل گرفته است
← سنگینۀ شیمیایی
stigma 1
خصیصه یا نشان یا علامتی که بیماری خاصی را مشخص کند
tidemark/ tide mark
بالاترین یا پایین‌ترین نقطه‌ای که کِشَند به آن می‌رسد؛ اثری که از آن بر جای می‌ماند متـ . داغ کِشَند
fire scar
زخم درحال‌بهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است
meander scar/ meander scarp
نشان هلالی‌شکل روی دیوارۀ یک دره که براثر حرکت جانبی پیچان‌رود به ‌وجود آمده است
swash mark, wave line, wave mark, debris line
خطی از ماسه یا واریزه که براثر پیشروی موج بر روی ساحل به وجود می‌آید
← داغ آب کِشَند
anchor mark
نشانه‏ای که بر روی لنگر حک می‌شود و نشانگر شمارۀ مشخصۀ لنگر و نام‏ مؤسسۀ تاییدکنندۀ آن است
hot-fill process
فرایند پر کردن ظروف بسته‌بندی با مواد غذایی داغ
ویژگی فرد دچار احساس داغ‌داری
احساسی ناشی از فقدان آنچه مورد علاقه است، به‌ویژه احساس ناشی از مرگ عزیزان
علامت‌گذاری با داغ ‌کردن گوسفند برای تشخیص آن
حسی لذت‌بخش و عمیق و فوری همراه با سرخ شدن صورت که بعد از تزریق موادی نظیر هروئین و کوکائین و مورفین به وجود می‌آید
اصطلاحی عامیانه برای سرمحوری (bearing) که بیش‌ازحد گرم‌ شده باشد
signifier, signifiant
در زبان‌شناسی سوسوری، صورت آوایی ذهنی
slab track
نوعی خط آهن که ریل‌های آن بر روی یک دال بتونی قرار می‏گیرد
corridor
گستره‏ای بین دو پایانه که در آن مسائل حمل‏ونقل، مشخصه‏های هندسی، مسائل زیست‏محیطی و سایر مشخصات در نظر گرفته شده باشد
mobility corridor
مناطقی که در آنها یک نیرو برای حرکت، به ‌‌دلیل وجود موانع و عوارض، مجبور به استفاده از یک باریکه می‌شود
growth channel
منحنی افزایش قد و وزن در دورۀ زمانی مشخصی از رشد که معیار رشد استاندارد است
hawse pipe, hawsehole
دالان شیب‌داری که در سینۀ کشتی قرار دارد و محل عبور زنجیر لنگر است
1. مسیر هوایی غیرنظامی معین که از فضای ممنوع می‏گذرد 2. مسیر هوایی محدود در منطقۀ عملیات نظامی که معبر امنی برای آمدوشد هواپیماهای خودی است
دالانی در داخل مازة کشتی یا در دورادور آن که در طول کشتی امتداد دارد و برای عبور دادن لوله‌های مختلف از آن استفاده می‌شود