واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 2855
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
← دارتودۀ جنگلی
forest crop, crop 1
درختان چوب‏ده یک تودۀ جنگلی که برای برداشت نهایی تحت عملیات پرورشی قرار می‏گیرند متـ . دارتوده
timber shed
منطقۀ تولید مادۀ خام مورد استفاده در کارخانه‌ها یا مراکز مصرف‌کنندۀ چوب
bonsai/ bonzai
ویژگی درختان یا گیاهانی که آنها را در گلدان به‌نحوی هَرَس می‏کنند و ریشه‌ها و ساقه‌هایشان را محدود می‏کنند که حدود سی تا شصت سانتی‌متر ارتفاع داشته باشند
Dendroica kirtlandii
گونه‏ای از چرخ‏ریسکیان و راستۀ گنجشک‌سانان با بدن نسبتاً درشت و پرهای تیره
enumeration
شمارش و طبقه‌بندی یک یا چند گونۀ جنگلی براساس ابعاد و سن و جز آن، عموماً هنگامی که به حد معینی رسیده باشد متـ . آماربرداری inventory 1
dendrochemistry
تجزیه‌وتحلیل ترکیب‌بندی شیمیایی حلقه‌های درختان برای پی‌ بردن به میزان مواد شیمیایی طبیعی یا مصنوعی، به‌ویژه عناصر معدنی، برای شناخت تأثیر آلودگی هوا یا آب‌های سطحی یا زیرزمینی بر زیست‌بوم
دیرک کوچکی که برای بالا و پایین بردن قایق‌ها و لنگرها و وسایل دیگر به کار می‌رود
هر یک از دو دارکی که از آن برای پایین بردن قایق پاشنه استفاده می‌شود
collapsible davit
دارکی که در پاشنة آن در محل اتصال به عرشه لولا تعبیه شده است و به‌دلیل قابلیت تا شدن در زمانی که از آن استفاده نمی‌شود، فضای عرشه را اشغال نمی‌کند
نوعی دارک در شناورهای قدیمی برای بالا آوردن تنة لنگر از طریق بستن آن به حلقه‌های انتهایی
دارکی کوچک و قابل‌حمل برای بالا و پایین بردن اجسام یا آذوقه یا وسایل، که بر بالای دهانة انبارها نصب می‌شود متـ . دارک دهانه
← دارک دهانة انبار
دارکی در کشتی‌های مخزن‌دار که برای جابه‌جایی شلنگ تخلیه و بارگیری از آن استفاده می‌شود
هریک از دو دارکی که برای آویزان نگاه داشتن و پایین بردن یا بالا آوردن قایق‌های کشتی نصب شده است متـ . قایق‌آویز
نوعی قایق‌آویز که بخش تحتانی بازوی آن یک کمان نیم‌دایره است و از آن برای خارج کردن قایق از کشتی استفاده می‌شود
نوعی دارک در شناورهای قدیمی برای جابه‌جایی لنگر؛ در کشتی‌های امروزی به‌جای این دارک از یک دوار یا جرثقیل لنگر استفاده می‌کنند
mechanical davit
نوعی دارک که، برخلاف دیگر دارک‌ها که با دست کار می‌کنند، با چرخ‌دنده و افزارهای مکانیکی کار می‌کند
دارکی آهنی که از آن در کنار دارک تنة لنگر، برای بالا کشیدن ناخن لنگر و گذاشتن آن در بستر لنگر استفاده می‌کنند
کاهش موجودی سرپا یا کل درختان زنده براثر عواملی چون قطع درختان یا آتش‌سوزی یا قارچ‌ها یا حشرات یا باد
commercial drain, commodity drain, removal
کاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
نوعی کاربَری زمین به‌صورتی که تلفیقی از درخت و گونه‏های زراعی و دامی در اشکال مختلف باشد
آنچه از درخت پس از افکندن و شاخه‏زنی و پوست‏کنی و بهینه‏بُری یا پس از توفان و حریق و کت‏زنی در جنگل بر جای ماند
دارماندهایی که باد آنها را انداخته باشد
دارماندهایی شامل بینه‌های برداشت‌نشده و کنده‌های ریشه‌کن‌شده و ساقه‌های شکسته یا ریشه‌کن‌شده و چوب‌های سنگین
دارماندهایی شامل شاخه‌های سبک و سرشاخه‌ها و برگ‌ها و خرده‌چوب‌ها
slash chopper, brash chopper
دستگاهی مجهز به مجموعه‌ای از تیغه‌ها، سوار بر محوری افقی و برقی، که از آن برای کاهش حجم دارماندها و درنتیجه تسهیل جنگل‌کاری و کاهش خطر حریق استفاده می‌شود
هر محدودۀ دارای مقدار قابل‌ملاحظه‌ای دارماند
ایجاد حریق خواسته برای از بین بردن دارماندهای انباشته بر سطح جنگل
tree line
بالاترین حد رویش درختان جنگلی در ارتفاعات کوهستانی