واژه‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی


واژه‌گزینی از کارهای کلیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. شورای این فرهنگستان پس از بررسی،‌ گفت‌وگو، و رای‌زنی‌های بسیار، اصول و ضوابط واژه‌گزینی را بر پایه 60 سال پیشینه واژه‌گزینی در ایران، در نشست پنچاه و هشتم (1373/7/11) و یکصد و پانزدهم (1376/4/2) در نه اصل به تصویب رساند. بر این پایه، تاکنون 13 دفتر با نام «فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان» منتشر شده است. این واژه‌ها که تا پایان دفتر سیزدهم به نزدیک 45 هزار می‌رسند، با اجازه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نامه شماره 306 / 1120 تاریخ 1395/2/6) در اینجا ارائه شده‌اند. در این فرهنگ، تعریف واژه، مترادف، ارجاع،‌ صورت اختصاری واژه بیگانه،‌ و صورت اختصاصی واژه فارسی با قابلیت جست‌وجو در دسترس کاربران است.




a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 4822
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 65413
fire for effect, FFE
حجم آتشی که باید به سمت هدف اجرا شود تا نتیجۀ مطلوب به دست آید
assault fire
نوعی آتش که سربازان حمله‌کننده در هنگام نزدیک شدن به دشمن اجرا می‌کنند
battery 1
یگانی راهکنشی و اجرایی در واحدهای توپخانه که در یگان‌های پیاده و سایر رسته‌های نظامی معادل گروهان است
نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد بارها سهواً و عمداً آتش می‌افروزد
فرد دچار آتش‌بارگی
fireman2, stoker
در کشتی‌های بخار توربینی، فردی که مسئولیت روشن نگه داشتن کوره و ریختن ذغال‌سنگ به داخل دیگ بخار را بر عهده دارد
fire line/ fireline
هر نواری از زمین که برای مهار گسترش آتش از هرگونه مواد آتش‌گیر پاک شده باشد
نوعی آتش‌بُر ناقص که با شتاب به‌عنوان ابزاری اضطراری برای جلوگیری از گسترش حریق احداث می‌شود
cease fire
وضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم به‌طور موقت پایان داده ‏شود
مانعی که با دست یا ابزارهای مکانیکی برای توقف یا کند کردن گسترش آتش ساخته می‌شود و در پناه آن عملیات مهار حریق را هدایت می‌کند
دیوارۀ مقاوم در برابر حرارت که موتور هواگَرد را از سایر قسمت‌های آن جدا می‌کند
فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان‌دهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانه‌های سلاح تنها باید به هدفی که متخاصم شناخته شود شلیک کرد
فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان‌دهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانه‌های سلاح باید به هدفی که غیرخودی یا ناشناس شناخته شود شلیک کرد
فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان‌دهندۀ وضعیتی است که در آن سامانه‌های سلاح باید در دفاع از خود و در اجرای دستور رسمی شلیک کنند
fire shelter, forest fire shelter
ازجمله تجهیزات حفاظتی شخصی که آتش‌نشانان در هنگام حریق برای حفاظت خود از شعله‌های آتش به کار می‌برند
حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن می‌کردند
نوعی قایق، دارای تجهیزات آتش‏نشانی
انباشته‌ای از مواد آتش‌زا که برای آتش‌نشان‌ها بسیار خطرناک است
محفظه‌ای در سامانة دیگ بخار که سوخت در آنجا می‌سوزد
Ara, Altar
صورت فلکی کوچکی در آسمان جنوبی (southern sky) که بین صورت‌های عقرب و مرغ بهشتی قرار دارد
fire altar
نوعی بَرواره برای برافروختن آتش مقدس
firebrand
هر مادۀ مشتعلی که بتواند باعث حریق شود
cremation cemetery, urnfield
مکانی که از آن برای به خاک سپردن یا قرار دادن بقایای سوزانده‌شدۀ اجساد مردگان استفاده می‌کنند
crematory, crematorium
جایی که در آن مرده‌ها را می‌سوزانند
cremation, incremation, incineration, artificial heat decomposition
سوزاندن جسد مردگان
سوزاندن جسد یک فرد در درون تل هیزم در یک قبر
کوهی که از انباشته ‏شدن ماگمای فوران‏شده از یک منفذ به‌ وجود آمده است
مخروط آتشفشانی پرشیبی که از فوران گدازه و مواد آذرآواری، به‌تناوب، تشکیل شده است متـ . آتشفشان مرکب composite volcano
dormant volcano, subactive volcano
آتشفشانی که در حال حاضر فوران نمی‏کند، اما احتمال فوران آن در آینده وجود دارد
آتشفشانی که به شکل سپر جنگی و مخروطی با دامنه‏های کم‏شیب است