واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 293
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
محدوده ي سطح روي ميز كه براي جاي دادن يك رايانه يا وسيله ي جانبي لازم است . اين مقدار سطح براي رايانه ي كيفي كم تر و براي رايانه هاي شخصي متعارف ، بيش تر است ، و در طراحي و تجهيز آزمايشگاه هاي آموزشي كتابخانه بايد به آن توجه كرد . به محدوده اي جغرافيايي كه در آن ، سيگنال ارسالي از يك ماهواره ي مخابراتي را مي توان دريافت كرد نيز اطلاق مي شود .
لبه ي بيروني يك برگ در يك اثر صحافي شده ، يا لبه ي بيروني جزوك هاي يك كتاب يا روكش آن ، كه مقابل شيرازه يا لبه ي صحافي قرار مي گيرد ( دو لبه ي ديگر ، « سرلبه » و « پالبه » هستند ) . مترادف با : front edge نيز نگاه كنيد به : fore - edge painting fore - edge title
fore - edge painting
رسم كردن تصوير بر پيش لبه ي يك دستنوشته ي قرون وسطايي در حالتي كه برگ ها بسته هستند . در انگلستان اواخر قرن هجدهم و اوايل قرن نوزدهم ، با اصلاح اين فن ، تصاوير فقط در هنگام تورق آرام كتاب چاپي قابل رويت بود . در نقاشي پيش لبه ي مضاعف ( double fore - edge painting ) ، با تورق برگ ها ابتدا در يك جهت و بعد در جهت ديگر مي توان دو تصوير متفاوت را ديد .
انبارش كتاب ها با قراردادن شيرازه ي آن ها در حالت موازي با - و نه عمود بر - سطح قفسه . براي اين كه تنه ي اصلي كتاب بر اثر نيروي جاذبه ، از محفظه يا پوشش خود جدا نشود ، شيرازه بايد طوري روي قفسه قرار بگيرد كه پيش لبه اش بالا باشد ( و خود شيرازه به سطح قفسه بچسبد ) . با اين شيوه مي توان در هنگام محدوديت فضا ، حداقل 2 طبقه به قفسه ي استاندارد ( با ارتفاع 225 سانتيمتر ) افزود . اما از آنجا كه در اين حالت شيرازه ها قابل رؤيت نيستند ، مرور و مكانيابي فقره اي خاص ، دشوار مي گردد . به همين دليل ، به كارگيري اين شيوه به بخش هايي از مجموعه كه زياد از آن ها استفاده نمي شود محدود مي گردد . نيز نگاه كنيد به : double shelving flat shelving shelving by size
fore - edge title
عنواني كه به صورت دستي ، بر پيش لبه ي يك مجلد ، حرفنويسي مي شود تا در جايي كه « قفسه چيني پيش لبه اي » كتاب ها رايج است ، شناسايي آن ها را تسهيل كند .
واژه اي كه در فراهم آوري براي اشاره به كتابي كه در خارج از كشور منتشر شده به كار مي رود . برخي فروشندگان در تدارك عنوان هاي منتشرشده در كشورهاي بخصوص براي كتابخانه ها و كتابفروشي ها ، تخصص دارند .
foreign subsidiary
ناشري كه كلاً يا جزئاً در مالكيت شركتي قرار دارد كه اداره ي مركزي آن در كشور ديگري است . روند جهاني شدن در مالكيت مشاركتي ، بر رسانه ها ( ازجمله نشر ) نيز عميقاً اثر گذاشته است .
اسمي كه قبل از نام خانوادگي شخص مي آيد و در هنگام تولد ، براي متمايزكردن او از بقيه ي افراد همان خانواده يا طايفه به او داده شده . مترادف با : given name نيز نگاه كنيد به : first name
مدخلِ « نام شخصي » كه در داده پايگاه كتابنگاشتي ، نمايه ، يا فهرست كتابخانه ، در زير نام كوچك شخص مي آيد . در « قواعد فهرستنويسي انگلو امريكن - ويراست 2 » اين عمل براي اسم هايي در نظر گرفته شده كه شامل نام خانوادگي نمي شوند ( مثل « افلاطون » ) ، اسم هايي كه شامل « پدرنمانام » مي شوند ( مثل « اسحاق بن هارون » ) ، و اسم افراد خانواده ي سلطنتي ( مثل « آغا محمدخان قاجار » ) . هر كلمه يا عبارت كه معمولاً مرتبط با اسم ( مثل زادگاه ، سكونتگاه ، شغل ، . . . ) باشد و در آثار آن شخص ، يا در مأخذ مرجع براي فهرستنويسي ذكر شده باشد ، پس از يك ويرگول به فهرست اضافه مي شود ( مثلاً : « خرقيال ، پيامبر انجيلي » ) .
اظهارات مقدماتي قبل از متن يك اثر ، كه معمولاً توسط شخصي غير از پديدآورنده نوشته مي شود . اظهارات مقدماتي اگر توسط پديدآورنده نوشته شوند پيشگفتار نام مي گيرند . پيش درآمد از اين نظر كه در يك ويراست تا ويراست بعدي تغيير نمي يابد ، با پيشگفتار فرق مي كند . در پيش مطالبِ كتاب ، پيش درآمد يا پيشگفتار معمولاً به دنبال اهدائيه و قبل از مقدمه مي آيند . كوته نوشت : fwd .
جعل يا تقليد عمدي از يك امضا ، يا جعل يا دستكاري يك سند يا اثر ديگر ، با هدف فريب دادن ، يا آسيب رساندن به منافع شخص يا اشخاص ديگر . خلق « ويراست اول » هاي دروغين از كتاب هاي كمياب و ارزشمند ، جعل سند محسوب مي شود . در اكثر كشورها ، عمل جعل كردن يا فروش آثار جعلي با هدف فريب دادن ، جرم است . به آن چيزي كه جعل شده نيز اطلاق مي شود . نيز نگاه كنيد به : authenticity
واژه اي كه در فهرستنويسي كتابخانه اي به كار مي رود تا به شيوه ي تنظيم متن كتاب ( لغتنامه ، دايره المعارف ، فهرست راهنما ، جـُنگ ) ، ژانر آثار ادبي ( رمان ، شعر ، نمايش ، . . . ) ، يا ساختار تصنيف موسيقايي ( كنسرتو ، سمفوني ، اپرا ، . . . ) اشاره كند . نيز نگاه كنيد به : form heading form subdivision
در فهرستنويسي كتابخانه اي ، يك نقطه ي دسترسي كه به ركورد كتابنگاشتي افزوده مي گردد ، و از كلمه يا عبارتي تشكيل مي شود كه نوع نگارش ( مثال : شعر كودكان ) يا قالب بندي فقره ( مثال : نمودار ، جداول ، ستاره شناسي ) را نشان مي دهد . مقايسه كنيد با : subject heading نيز نگاه كنيد به : form subdivision
form of composition
شكل يا قواره بندي ساختاري مورد استفاده در تصنيف يك اثر موسيقيايي ( مثل كنسرتو ، فانتزي ، فوگ ، قطعات پيانو ، پيش درآمد ، روندو ، سونات ، دگرآوايي ، . . . ) كه اگر از عنوان يا ديگر قسمت هاي توصيف كتابنگاشتي معلوم نشود ، در ناحيه ي « يادداشت » ركورد كتابنگاشتي ارائه مي شود .
كلماتي با املاي خاص كه براي ايجاد سرعنوان هايي كه به عنوان نقاط دسترسي در يك فهرست يا نمايه عمل مي كنند به كار مي روند ، و قواعد مربوط به شكل هاي مفرد و جمع ، زمان فعل ، نحو ، نقطه گذاري ، . . . شيوه ي كاربرد آن ها را تعيين مي كنند . در اكثر نظام هاي فهرستنويسي و نمايه سازي ، شكل شناسه ي مربوط به اسامي ( شخصي و تنالگاني ) ، عنوان ها ، و موضوعات نيز با « كنترل مستند » مطابقت داده مي شود .
در فهرستنويسي كتابخانه اي ، كلمه يا عبارتي كه براي تقسيم آثاري با موضوع مشابه بر اساس نوع نگارش ( مثل : Chaucer Geoffrey D 1400 - - Biography ) يا قالب بندي ( مثل : Psychology - - Encyclopedias ) به سرعنوان موضوعي افزوده مي شود . در نظام رده بندي ، به تقسيم فرعي مشابه از يك رده اطلاق مي گردد . نيز نگاه كنيد به : form heading
اشاره ي عام به قطع كتاب ، بر اساس تعداد دفعاتي كه ورق هاي چاپ شده ، در صحافي تا مي خورند ( مثل قطع رحلي ، خشتي ، وزيري ، جيبي ، شانزدهم ، . . . ) . به نمود ظاهري كلي يك فقره ي كتابنگاشتي نيز اطلاق مي شود . در مورد انتشارات چاپي ، قالب شامل قطع ، اندازه ها ، كيفيت كاغذ ، قلم ، تصاوير ، آراستمان ، و سبك صحافي مي شود . در كاربرد امريكايي ، مترادف با : get up در معناي عام تر ، رسانه ي فيزيكي كه اطلاعات در آن ذخيره مي شود ، از جمله اسناد چاپي و غيرچاپي . نيز نگاه كنيد به : reformat در داده پردازي ، عبارت است از شيوه ي تنظيم داده ها در يك رسانه ي دروندادي ، بروندادي ، يا رسانه ي انبارشي ( شامل كدها و فرمان هايي كه ترتيب داده ها را تعيين مي كنند ) . نگاه كنيد به : file type همچنين ، آماده كردن يك نرم ديسك براي ضبط داده ها ( اكثر فلاپي ها به صورت « ازقبل قالب بندي شده » به فروش مي رسند ) ، يا مرتب كردن متن روي صفحه ي رايانه به شكلي كه قرار است روي كاغذ چاپ شود ( تعيين قلم ، حاشيه ها ، ترازبندي ، فونت ، ايتاليك ، پررنگ ، . . . ) .
مفهومي در فهرستنويسي كتابخانه اي ماشين خوان كه به موجب آن براي داده هاي از نوع مشابه ، به جاي استفاده از مجموعه ي متفاوتي از كدها براي هر نوع ماده ، در توصيف كتابنگاشتي و در هر جا ممكن است ( و مستقل از قالب ) ، بايد از فيلد ها ، زيرفيلد ها ، و نشانگرهاي محتوايي ( نشانه ها ، نشانگرها ، و كُدِ حوزه هاي فرعي ) مشابه استفاده شود . مثلاً در ركورد مارك ، فيلد 245 حاوي « عنوان اثر » مي باشد ، خواه فقره ي مربوطه كتاب باشد ، يا پارتيتور موسيقي ، يا كاست ويديويي ، يا . . . .
ظاهر متن چاپي ( از جمله تعيين نوع قلم ، فونت ، ترازبندي ، حروف پررنگ ، ايتاليك ، زيرخط كشي شده ، . . . ) . در نرم افزارهاي واژه پرداز ، گزينه هاي موجود به كاربر امكان مي دهند قالب بندي را تعيين كند . در اسناد « اچ تي ام ال » ، با استفاده از برچسب هاي ثابتي كه در متن گنجانده شده اند ، تأثيرات مشابهي حاصل مي شوند .
در چاپ سربي ، حروف و مطالب غيرمتني كه سُرِهم شده و به صورت صفحاتي تنظيم گرديده ، در تشتك قرار گرفته ، و براي انتقال به پايه ي دستگاه براي چاپ ، محكم به هم بسته شده اند .
آنچه بزودي منتشر خواهد شد . معمولاً به عنوان هاي جديدي اشاره دارد كه در فهرست تازه هاي ناشر براي فصل بعد گنجانده شده اند .
fount
نگاه كنيد به : font
لكه هاي زرد يا قهوه اي مايل به قرمز شبيه به كك مك روي كاغذ اسناد ( كتاب ، نسخه ، . . . ) قديمي - وضعيتي كه احتمالاً بواسطه ي وجود قارچ و / يا واكنش هاي شيميايي در شرايط مرطوب ، بخصوص در كاغذ هايي كه در اواخر قرن 18 و نوزده با ماشين ساخته شده اند ، ايجاد مي شود . گر چه علت ( يا علل ) وقوع اين حالت به خوبي روشن نيست ، اين واقعيت كه لك زدگي اغلب در نزديكي حاشيه ي برگ يا صفحه شروع مي شود و به سمت داخل پيشرفت مي كند حاكي از آن است كه قرارگرفتن در معرض هواي آزاد ، نقش مهمي در اين رابطه بازي مي كند . در بعضي از انواع سند ، لك زدگي را مي توان با شيوه اي به نام « شستشو » كاهش داد يا از بين برد ، اما حفاظت كاران ، با احتياط پيش مي روند؛ چون بعضي از روش ها ممكن است آسيب بيش تري را موجب شوند . مترادف با : foxmarks
foxmarks
نگاه كنيد به : foxing
كوته نوشتي از « فريم در ثانيه » . نيز نگاه كنيد به : projection speed
fragile
نگاه كنيد به : durability
ناحيه ي قابل نَوُردِش جداگانه در پنجره ي يك برنامه ي كاربردي رايانه اي يا در يك صفحه ي وب كه به بيش از يك ناحيه ي قابل نوردش تقسيم شده . در فيلمعكس ها ، فيلم هاي سينمايي ، و مضبوطات ويديويي ، به هر يك از تصاوير بي حركتي گفته مي شود كه به ترتيب قرار گرفته اند تا داستاني را بيان كنند يا وقتي سريعاً و پشت سرهم نمايش داده شوند ، تصور حركت را ايجاد مي كنند . سرعت نمايش به صورت كادر در ثانيه ( frames per second ) اندازه گيري مي شود . كتابداران از كادري ( يا كادرهايي ) كه عنوان اثر را بر خود دارند به عنوان مأخذ اصلي اطلاعات در فهرستنويسي اين گونه فقره ها استفاده مي كنند . به زيربخش واحدي از شبكه بندي موجود برروي ورقي از ريزبرگه ، يا يكي از واحدهايي كه به شكل طولي ، قطعه اي از ريزفيلم را تشكيل دهند . نيز اطلاق مي شود . در صحافي ، عبارت است از مستطيل تزييني كه در سطح جلد كتاب ، با كمي فاصله از گوشه ها ، مـُهر شده . در اين مفهوم ، مقايسه كنيد با : border به صفحه ي سفت و محكمي از چوب ، فلز ، پلاستيك ، مقوا ، . . . كه براي نصب تصوير ، عكس ، اسلايد ، برگه ي چاپي ، . . . مورد استفاده قرار گيرد نيز اطلاق مي شود .
وضعيت جلد پارچه اي كتاب كه نخ هاي طولي ، حداقل در يكي از حاشيه هايش از بين رفته اند و به خاطر فرسايش ، شل شده اند ، طوري كه مقواي زير آن ديده مي شود .
FRBR
نگاه كنيد به : Functional Requirements for Bibliographic Records
قفسه اي كه براي ايستادن روي پايه ي خود ( دور از ديوار يا تكيه گاه ديگر ) طراحي شده است . اكثر قفسه هاي خودايستا دوطرفه هستند و اندازه هاي گوناگون دارند تا ايجاد رديف هايي با طول هاي مختلف را ميسر كنند . در كتابخانه هاي ايالات متحده ، حداقل عرض راهروي بين رديف ها ، 90 سانتيمتر است . اصول ايمني ساختمان در نواحي مستعد زمين لرزه ممكن است اقدام به بست زدن به منظور تثبيت قفسه هاي آزاد را ضروري سازد . مقايسه كنيد با : wall shelving نيز نگاه كنيد به : compact shelving