واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 229
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
ابزار آموزشي چاپي يا درونخطي كه براي تدريس نحوه ي استفاده از يك سامانه ي رايانه اي يا منبع الكترونيكي به مبتديان ، معمولاً با شيوه ي گام به گام و خودآموز طراحي شده و غالباً با پرسش هايي در انتها براي آزمودن ميزان مهارت فراگرفته شده ، همراه است . « تك آموز درونخطي » به وسيله ي كتابداران آموزش و براي مساعدت به « دورآموزان » ( distance learners ) و دانشجوياني تهيه مي شود كه آموزش كتابخانه اي درونخطي را ترجيح مي دهند . مقايسه كنيد با : help screen
twice weekly
نگاه كنيد به : semiweekly
twisted pair
كابلي با باندپهناي نسبتاً پايين كه در شبكه هاي محلي كم هزينه تر مورد استفاده قرار مي گيرد و از دو سيم عايق دار كم قطر كه به گِرد يكديگر پيچيده شده اند تشكيل مي شود كه يكي از اين دو ، سيگنال ها را حمل مي كند و ديگري براي جذب اختلالات مورد استفاده قرار مي گيرد . بيش تر شبكه هاي رايانه اي از كابل هم محور و/ يا فيبر نوري استفاده مي كنند كه باند پهناي بالاتري را كه براي انتقال سريع داده ها مورد نياز است ، فراهم مي آورد .
two - double fold test
آزمون ساده اي كه به وسيله ي حفاظتگران براي شناختن كاغذ زودشكن انجام مي شود . براي اين منظور يك گوشه ي ورق ( حدوداً در فاصله ي 5/1 سانتيمتري از رأس يكي از گوشه ها ) دوبار به آرامي به جلو و عقب « تا » مي شود . اگر پس از چهارمين تازدگي ، گوشه ي كاغذ ، پاره شود يا با كمي كشيدن ، كنده شود ، معلوم مي گردد كه كاغذ ، زودشكن است .
نوعي روش دوخت كه در صحافي دستي مورد استفاده قرار مي گيرد و در طي آن ، دو جْزوُك در امتداد تاخوردگي با يك تكه نخ واحد ، به هم دوخته مي شوند و كوك هاي دوخت ، يك در ميان برروي هر يك از جزوك ها زده مي شود . امروزه اين روش عمدتاً در صحافي فاخر به منظور كاهش بادكردگي مورد استفاده قرار مي گيرد ( بيش تر صحافي هاي ناشر ، داراي بادكردگي سرتاسري هستند ) . دست دوزي سه جزوه به يكديگر با همين شيوه را « سه تادوز » ( three on ) مي نامند .
واحدهاي فلزي مستطيل شكل كه قالب ريزي جداگانه دارند و بر روي هر يك ، نويسه ي جداگانه اي به صورت برجسته نقش شده است . در چاپ با حروف متحرك ، اين واحدها به وسيله ي حروفچين در كنار هم چيده مي شوند تا صفحات متن تشكيل شوند ، سپس در يك تشتك محكم مي شوند و به تخته ي چاپ دستگاه منتقل مي گردند . در آنجا مْركبي مي شوند و نقشي از مطالب چاپي ، بر اثر فشاردادن آن بر روي يك سطح چاپ ( مثل كاغذ ) ايجاد مي گردد . پس از انجام كار چاپ ، واحدهاي حرفي براي استفاده ي مجدد ، از هم باز مي شوند ، « يوهان گوتنبرگ » در حدود سال 1456 در آلمان ، حروف متحرك چاپ را اختراع كرد . نيز نگاه كنيد به : display type extract type mouse type text type typeface type family type size نيز عبارت است از واردكردن دستي درونداد به يك سامانه ي رايانه اي از طريق صفحه كليد؛ مثلاً واردكردن يك عبارت كاوش براي بازيابي اطلاعات ، از يك فهرست درونخطي يا داده پايگاه كتابنگاشتي .
type face
نگاه كنيد به : typeface
بازچاپ از اثري با حروفچيني جديد ، كه تمام جزئيات مربوط به مطلب چاپي در ويراست اول ، با دقت هر چه تمام تر به حروفچيني جديد منتقل شده است . مترادف با : facsimile reprint مقايسه كنيد با : facsimile edition
در چاپ ، عبارت است از همه ي اشكال مختلف طرح هاي يك قلم پايه ، شامل بزرگحرف ها ، كوچكحرف ها ، و بزرگحرف هاي كوچك به شكل معمولي و ايتاليك در همه ي اندازه ها و ضخامت ها ( حروف باريك ، متوسط ، نيمه سياه ، سياه ، باريك ، چاق ) . مقايسه كنيد با : font
type of recording
به موجب « قواعد فهرستنويسي انگلو امريكن » ، عبارت است از روش مورد استفاده براي كدبندي صدا بر روي يك نوار يا صفحك ( قياسي ، رقومي ، مغناطيسي ، يا نوري ) كه در ناحيه ي « توصيف ظاهري » ( از ركورد كتابنگاشتي كه براي بازنمايي فقره در فهرست كتابخانه اي توليد مي گردد ) ، همچون مثال هاي زير وارد مي شود : 5 صفحك صوتي : قياسي ، 33 دور در دقيقه ، استريو؛ 12دقيقه 1 صفحك صوتي ( 59 دقيقه ) : رقومي ، استريو؛ 4/3 , 4 اينچ 2 كاست صوتي ( 129 دقيقه ) : قياسي ، 8/7 , 1 اينچ در ثانيه ، استريو 1 كاست صوتي ( 60 دقيقه ) : رقومي 1 حلقه نوار فيلم صوتي ( 10 دقيقه ) : مغناطيسي ، 24 كادر در ثانيه
ناحيه يا بخشي از يك صفحه ي چاپي ( غير از حاشيه ها ، سرتيترها ، پاصفحه هاي متكرر ، و شماره ي صفحات ) كه مطلب در آنجا چاپ شده است .
ابعاد ( بلندا و پهناي ) بدنه ي يك نوع حرف ، كه معمولاً با پونت ( نقطه ) داده مي شود . بيش تر كتاب ها با حروفي در اندازه ي بين 5 تا 22 پونت به چاپ مي رسند . حروف بزرگ تر عمدتاً براي مطالب درشت چاپ مورد استفاده قرار مي گيرند . در ماشين هاي تايپ قديمي ، اندازه ي رايج حروف ، « پيكا » بود . نيز نگاه كنيد به : extract type text type
سطح رويي يك واحد حرفي ، كه نويسه اي را كه بايد چاپ شود ، به صورت برجسته برخود دارد . نيز به طرح يا سبك كلي نويسه هاي يك فونت از حروف ( شامل همه ي اندازه ها و اشكال آن فونت ) گفته مي شود . طراحي يك قلم جديد ( حتي براي يك حروفنگار ) كار دشواري است . بنابراين نامگذاري يك قلم به نام كسي كه آن را طراحي كرده ، كار نامعمولي نيست . به نظر نمي رسد كه توافق عامي بر سر طبقه بندي قلم ها موجود باشد . املاي ديگر : type face گاهي كوته نوشته با : face نيز نگاه كنيد به : cameo condensed expanded fat face glyphic gothic graphic inline italic monoline outline roman script
نسخه ي تايپ شده ي اصلي پديدآورنده از يك اثر ، به شكلي كه براي انتشار ارائه شده . نيز نسخه ي تايپ شده از اثر اصلي كه به وسيله ي پديدآورنده در اختيار ناشر گذاشته مي شود ( در برابر نسخه ي نوشته شده با دست ) . كوته نوشت : ts . كوته نوشت جمع : tss .
typesetting
در چاپ ، عبارت است از چيدن حروف از روي نسخه ي اصلي ، چه با دست و چه با ماشين ، كه توسط شخصي به نام « حروفچين » ( typesetter ) انجام مي شود . نيز نگاه كنيد به : typography
typical librarian
نگاه كنيد به : stereotype
typo
نگاه كنيد به : typographical error
خطايي در يك اثر چاپي كه از حروفچين سرزده . بيش تر نرم افزارهاي واژه پرداز داراي يك « خطاياب املايي » هستند تا بروز چنين خطاهايي را به نويسنده اعلام كند . كوته نوشت : typo . مترادف با : misprint نيز نگاه كنيد به : proofreading
هنر و فن چيدن و مرتب كردن حروف ، و ايجاد نقش از نتيجه ي كار ، كه با ابداع حروف متحرك ( به وسيله ي « يوهان گوتنبرگ » در نيمه ي قرن پانزدهم آلمان ) آغاز شد . نيز به سبك ، ترتيب ، و ظاهر عمومي اثري كه با حروف چاپ شده ، و به مهارت مورد استفاده در انتخاب مْركب و كيفيت كاغذ مناسب ، گزينش قلم و فونت مناسب ، تعيين آراستمان صفحه ، و . . . اطلاق مي شود . شخص مسئول نمود و جلوه ي نهايي اثر انتشاراتي چاپي را « حروفنگار » ( typographer ) مي نامند .