واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 26
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
QoS
نگاه كنيد به : quality of service
quad .
نگاه كنيد به : quadrangle
ناحيه اي چهارضلعي بر سطح زمين ، كه با طول ها و عرض هاي جغرافيايي موازي محدود شده ، و به عنوان واحدي در نقشه برداري مورد استفاده قرار مي گيرد . ابعاد يك « كواد » ( quad ) لزوماً در هر دو جهت يكسان نيستند . چهارگوش موضع نگاشتي 5/7 دقيقه اي 000 , 1 : 24 ، نقشه ي پايه ي مورد استفاده در « اداره ي نقشه برداري جغرافيايي » است .
صدايي كه توسط وسيله ي صوتي به طور همزمان از چهار مجراي جداكانه با چهار آمپلي فاير يا بلندگو بازتوليد مي شود . جداسازي صداي چهار باندي نتيجه اي واقعي تر نسبت به مضبوط صوتي تك آوايي يا استريوفونيك توليد مي كند .
آنچه هر چهار سال منتشر مي شود . به اثر پيايندي كه هر چهار سال منتشر شود نيز اطلاق مي گردد . نيز نگاه كنيد به : annual biennial triennial quinquennial sexennial septennial decennial
شواهدي دال بر اين كه شخصي كه تقاضاي استخدام كرده آزمون هاي لازم را گذرانده ، يا آموزش ، تجربه ، و مهارت هاي لازم براي احراز شرايط مذكور در شرح وظايف را كسب كرده است . معمولاً به شكل جمع به كار مي رود : qualifications .
qualifier
نگاه كنيد به : parenthetical qualifier
quality of service
ميزان تأمين نيازهاي كاربران و استانداردهاي تعيين شده ي حرفه اي از سوي كتابخانه يا نظام كتابخانه اي در ارائه ي خدمات ، كه معمولاً به صورت آماري و بر اساس بازخورد كيفي ( پيمايش كاربران ، صندوق پيشنهادها ، . . . ) سنجيده مي شود . محدوديت هاي بودجه اي ، خط مشي هاي مديريتي ، طراحي و وضعيت ساختمان ، تصميمات اداري ، و روحيه ي كارمندان بر كيفيت خدمات اثر مي گذارند . كوته نوشت : QoS
quality paperback
نگاه كنيد به : trade paperback
تخفيفي كه توسط ناشر يا كارگزار ، به كتابفروشي ها و كتابخانه ها و براي سفارش هايي داده مي شود كه در آن ها تعداد معيني از يك فقره ي واحد ، يا تعداد معيني از يك دسته از عناوين ، درخواست شده باشند . كتابخانه هاي بزرگ ، براي بهره بردن از چنين امكاناتي ، نسبت به كتابخانه هاي كوچك تر در موقعيت بهتري هستند .
quarter binding
سبكي از صحافي كتاب كه در آن ، شيرازه با ماده اي متفاوت از طرفين ( و معمولاً با پوشش بادوام تري مثل چرم ) و اغلب با رنگ هاي متفاوت صحافي مي شود؛ پهناي صحافي نيز از يك هشتم از پهناي صفحات جلد تجاوز نمي كند . مقايسه كنيد با : full binding half binding three - quarter binding نيز نگاه كنيد به : quarter leather
كتابي كه در آن شيرازه با چرم ، و بقيه ي قسمت ها با ماده اي ديگر ( مثلاً پارچه ) و اغلب با رنگي متفاوت ، صحافي شده اند . مقايسه كنيد با : half leather
آنچه چهار بار در سال منتشر شود . به پيايندي كه هر سه ماه ( معمولاً در بهار ، تابستان ، پاييز ، و زمستان ) منتشر شود نيز اطلاق مي گردد . بيش تر مجلات تخصصي به صورت فصلنامه منتشر مي شوند .
كتابي ، با ارتفاع تقريبي 32 سانتيمتر كه با تاكردن يك ورق كامل از كاغذ كتاب به دو تاي قائم الزاويه ساخته مي شود ، و كراسه ي 4 برگي ( 8 صفحه اي ) را توليد مي كند . اندازه ي دقيق هر برگ در ويراست هاي قطع رحلي به اندازه ي ورق اصلي بستگي دارد . بعضي از ويراست هاي قديمي با تعداد برگ هاي جزوك هاي كتاب شناخته مي شوند . مقايسه كنيد با : folio octavo duodecimo sextodecimo
كلمه يا عبارتي كه از نظر معنا دقيقاً مانند واژه ي ديگر نيست ، با اين حال در يك زبان نمايه سازي خاص ، به عنوان مترادف با آن رفتار مي شود؛ مثل " library science " كه در سياهه ي « سرعنوان موضوعي كتابخانه ي كنگره » مترادف با Librarianship به كار رفته است . مترادف با : near - synonym
در صحافي دستي ، صحاف به طور سنتي كتاب سيزدهم را ( ظاهراً به عنوان مشوقي براي دادن سفارش هاي بيش تر به صحافي ) به رايگان صحافي مي كرد؛ اما در اوايل قرن نوزدهم ، اين رسم در انگلستان محدود شد به همان نسخه هايي از يك عنوان واحد كه همزمان به صحافي تحويل داده شده بودند ، و به حوزه ي صحافي ماشيني منتقل نشد .
در صحافي ، نوعي از جمع كردن كتاب ، متشكل از چهار ورق كاغذ ، پارشمن ، يا كاعذپوست كه با يك بار تاشدگي ، به هشت برگ تبديل شده ، و در تهيه ي بعضي از كتاب هاي خطي و كتاب هاي چاپي قديمي به كار رفته . نيز نگاه كنيد به : ternion quinternion sextern
درخواستي كه در كاوش يك فهرست درونخطي يا داده پايگاه كتابنگاشتي ، براي بازيابي ركوردها يا اسناد داراي ربط به نياز ( هاي ) اطلاعاتي كاربر ، به عنوان درونداد وارد شده . بعضي از سامانه هاي ذخيره و بازيابي اطلاعات ، انجام پرس وجو با زبان طبيعي را امكانپذير مي سازند ، اما بيش تر سامانه ها ، كاربر را ملزم مي كنند كه عبارات كاوش را با زباني ساختگي كه براي نمايه سازي به كار مي رود ، و با « نحو » ي كه براي نرم افزار كاوش قابل قبول است ، تدوين كنند . اين پرس وجو ، برآورد و تخميني از نياز اطلاعاتي است كه انگيزه ي كاوش را به وجود مي آورد . به نماد « ؟ » نيز اطلاق مي شود كه توسط نمونه خوان چاپخانه در حاشيه هاي يك نمونه غلط گيري به كار مي رود تا نياز به شفاف سازي يك جزء از متن را به پديدآورنده يادآوري كند .
questionnaire
سياهه اي از سؤالات مكتوب ، كه براي عرضه به گروهي منتخب از افراد ( با هدف گردآوري اطلاعات ( بازخورد ) در پژوهش پيمايشي ) به دقت تدوين شده اند . در كتابخانه ها ، براي سنجش كيفيت مشهود و سودمندي خدمات و منابع ، ممكن است از مراجعه كنندگان بخواهند پرسشنامه هايي را پر كنند . سپس نتايج اين پرسشنامه ها براي استفاده در برنامه ريزي ، تدوين و تحليل مي شوند .
مكان انبارش موقتي در رايانه ، كه براي داده هاي درانتظارپردازش در نظر گرفته شده ، و معمولاً به صورت گاهشناختي ( مطابقت نوبت ورود با نوبت خروج ) ، يا بنا بر اولويت ازپيش تعيين شده ي ديگري سازماندهي مي شود . به صفي از مردم كه منتظر هستند خدمتي دريافت كنند ، يا مجموعه اي از كارهاي در نوبت انجام ( معمولاً به ترتيب ورود يا دريافت ) نيز اطلاق مي شود .
آنچه هر پنج سال منتشر شود . به اثر پيايندي كه هر پنج سال منتشر مي گردد نيز اطلاق مي شود . نيز نگاه كنيد به : annual biennial triennial quadrennial sexennial septennial decennial
quinternion
در صحافي عبارت است از نوعي از جمع كردن كتاب ، متشكل از 5 ورق كاغذ ، پارشمن ، يا كاعذپوست كه با يك بار تاخوردگي ، به ده برگ تبديل شده ، و در تهيه ي بعضي از كتاب هاي خطي و نيز كتاب هاي چاپي قديمي به كار مي رفته . نيز نگاه كنيد به : ternion quaternion decennial
در اصل به نوعي از جمع كردن كتاب ، متشكل از چهار ورق كاغذ چاپي اطلاق مي شد كه هشت برگ يا 16 صفحه را تشكيل مي دادند ، و براي كتاب هاي دست دوخت ( كه اوراق آن ها از پارشمن بود ) مناسب بودند . بعد از اختراع حروف متحرك كه استفاده از كاغذ رواج عام يافت ، نازك بودن كاغذ بدان معنا بود كه مي شد ورق هاي بيش تري را در هر جمع كردن گنجاند . در كاربرد نوين ، مترادف با : gathering section ( بخصوص وقتي تاي آن باز شود ) signature به يك بيستم از يك بند كاغذ ( برابر با 24 ورق كاغذ دست ساخت يا 25 ورق كاغذ ماشيني ) نيز اطلاق مي شود .
حداقل تعداد اعضايي كه بايد حاضر باشند تا كاري در يك نشست ( كه قواعد و دستورالعمل هاي پارلماني بر آن حاكم است ) انجام شود . وقتي حدنصاب احراز نشود ، مي توان نشست را بدون انجام رسمي كار ادامه داد .
كلمات يا قطعاتي كه از يك اثر مكتوب ، بازتوليد مي شوند ، يا عين مطلب اصلي كه از روي يك بيانيه ي شفاهي ، تكرار شود . از آنجا كه كلمات و عبارات خارج شده از بافتار ممكن است معنايي غيرواقعي از كل متن را القا كنند ، در انتخاب نقل قول ها بايد دقت كرد . عبارتي كه نادرست نقل شود « نقل به خطا » ( misquotation ) است . در نشر ، دقت نقل قول توسط ويراستار كنترل مي شود . در چاپ ، نقل قول هاي مختصر داخل متن مي آيند ، و در داخل « علامت هاي نقل قول » ( quotation marks ) قرار مي گيرند . « نقل قول هاي طولاني » ( block quotations ) با تورفتگي ، از متن اصلي جدا مي شوند و بدون علامت نقل قول ، ولي با حروف كوچك تر به چاپ مي رسند ، و يك سطر خالي قبل و بعد از آن ها مي آيد . نقل قول بسيار طولاني « بـَربريده » خوانده مي شوند . براي اجتناب از تخطي از حق تكثير ، نقل قول ها در اثر مكتوب بايد با استفاده از پانوشت يا پي نوشت ، مستند شوند . در بيان شفاهي ، منبع بايد از باب رعايت ادب نسبت به پديدآورنده ي اصلي ، شفاهاً ذكر شود . مترادف با : quote مقايسه كنيد با : excerpt نيز نگاه كنيد به : permission
quote
نگاه كنيد به : quotation