واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 466
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
تصوير منفي بي نظيري كه بر روي فيلم حساس شده به روش شيميايي - وقتي از طريق لنز متمركزكننده ، نور به آن مي رسد - توليد شود . همچنين ، تصوير مثبت و تكرارپذيري كه پس از ظاهركردنِ فيلمِ نورًديده ، در هر اندازه اي بر روي كاغذ حساس به نور ، چاپ مي شود . عكسبرداري ( Photography ) علم ، فناوري ، و هنر توليد تصاوير عكسي است . عكس ها در ابتدا به صورت سياه و سفيد با يا بدون رتوش بعدي توليد مي شدند ، اما در عكاسي نوين از فيلم رنگي استفاده مي شود . مترادف با : still مقايسه كنيد با : motion picture نيز نگاه كنيد به : photomap photomontage photomosaic در كتابخانه ها ، عكس ها به عنوان كليشه ها و بازتوليدهاي اصيل ، جمع آوري مي شوند . عكس ها در كتاب ها و ادواري ها هم منتشر مي شوند . عكس هاي ثابت نيز براي استفاده در اسنادي كه به صورت درونخطي و بر روي سي دي رام موجود هستند ، رقومي مي شوند . نيز نگاه كنيد به : stock photograph
تصوير يا كليشه اي كه از تصوير حكاكي شده يا كنده كاري شده بر روي لوح يا استوانه ي فلزي ، در هر يك از چندين فرايند عكاسي ساخته شده باشد . به فن « فرونقش » كه براي چاپ چنين تصاويري به كار مي رود نيز اطلاق مي شود . مترادف با : gravure
عكس هوايي كه اطلاعات نقشه نگاشتي بر رويش درج شده .
اثري بديع كه در آن چندين عكس ( يا قسمت هايي از عكس ها ) براي ساختن يك تصوير تركيبي واحد ، با هم تركيب ( مونتاژ ) مي شوند . با بريدن و چسباندن بخش هاي موردنظر ، با نوردادن نگاتيو واحد در چندين نوبت ، يا با تركيب چند نگاتيو در فرايند ثبوت به منظور توليد يك كليشه ي مركب ، مي توان به اين تأثير دست يافت . مقايسه كنيد با : photomosaic در فيلم هاي سينمايي نيز تأثير مشابهي - اما نه در فضا ، بلكه در زمان - ايجاد مي شود؛ بدين ترتيب كه با نشان دادن منتخبي از تصاوير با توالي بسيار سريع ، اين تصاوير در ذهن بيننده به هم ربط مي يابند و معنايي را متبادر مي كنند كه در هنگام مرور جداگانه ي تصاوير يا با سرعت كم تر ، اين معنا آشكار نيست .
نقشه ي هوايي كه با تركيب چندين عكس هوايي ( يا قسمت هايي از آن ها ) تشكيل شده ، به نحوي كه ناحيه اي خاص از سطح زمين يا ديگر جرم آسماني را زير پوشش مي گيرد . مقايسه كنيد با : photomontage
در دستور زبان ، به دو يا چند كلمه اطلاق مي شود كه يك مفهوم يا انديشه را انتقال مي دهند ، يا قسمتي از يك جمله را تشكيل مي دهند كه حاوي فاعل يا گزاره نيست . « عبارت وصفي » ( adjectival phrase ) اسمي است كه يك يا چند صفت ، آن را توصيف مي كنند ( مثل « آرشيوهاي رقومي » يا « ناشر خرده پا » ) . در « عبارت قيدي » ( prepositional phrase ) ، دو كلمه با يك حرف اضافه به هم پيوند مي خورند .
پرچم يا نوار باريكي كه در دستنوشته هاي قرون وسطايي ، از دهان يا دست انسان به بيرون ترسيم مي شد ، و نام شخص يا كلمات بيان شده توسط شخص ، در آن درج مي گرديد . اين فن تركيب متن با ترسيمات ، در كارتون هاي معاصر در قالب حباب هايي كه براي انتقال گفته يا فكر به كار مي روند ، برجامانده است .
رسانه ي فيزيكي كه براي انبارش داده ها ، صدا ، تصوير ، . . . به كار مي رود؛ مثل نوار مغناطيسي يا ديسك هاي حاوي اطلاعات در قالب رقومي . اين رسانه ي فيزيكي ممكن است به صورت دائم با يك روكش حفاظتي ( كه بخش جدانشدني آن است ) احاطه شده باشد؛ مثل نرم ديسك يا ديسك فشرده .
در فهرستنويسي كتابخانه اي ، عبارت است از ناحيه اي از ركورد كتابنگاشتي ( فيلد 300 مارك ) كه حدود فقره ، در آن ضبط مي شود . در مورد كتاب ها ، حدود فقره شامل تعداد مجلدها ، برگ ها يا صفحات ، ستون ها ، لوح ها ، و وجود تصاوير ، نقشه ، و/ يا مواد همراه است . در « توصيف ظاهري » ، ابعاد و قالب بندي فقره نيز ذكر مي شود . در بيش تر موارد ، توصيف ظاهري يك كتاب ( مثل : ج14 ، 508ص؛ تصاوير؛ 22 سانتيمتر ) از توصيف ظاهري يك فقره ي غيرچاپي ، كم تر است ( مثال : 3 فيلمعكس : مجموعه؛ 35 ميلي متري+ سه كاست صوتي+ 3 راهنما ) . مترادف با : collation
فعاليت هايي كه توسط بخش آماده سازي فني كتابخانه به منظور آماده سازي فقره ها براي استفاده توسط مراجعه كنندگان انجام مي شوند . فنون خاصي كه در پردازش ظاهري به كار مي روند به قالب بندي فقره بستگي دارند . يك كتاب حداقل با يك نشان مالكيت ممهور مي شود ، برچسب مي خورد ، روكش مي خورد ، و داراي باركد مي شود . ممكن است براي جلوگيري از سرقت فقره ، يك نوار مغناطيسي هم در آن تعبيه گردد . پردازش مادي ( شامل تعمير ، مرمت ، و صحافي مجدد ) در كتابخانه هايي رايج است كه كارگاه صحافي درون سازماني دارند . نيز نگاه كنيد به : preprocessing
تنظيمي براي تكنوازي پيانوي يك اثر آوازي ، سازي ، يا اركستري ، كه بر روي دو حامل نوشته يا چاپ مي شود .
در حروفنگاري ، عبارت است از معيار استاندارد بر مبناي واحدي از تايپ كه از نظر اندازه برابر با 12 نقطه ( در حدود 2/4 ميليمتر يا يك ششم اينچ عرض ) است ، و براي نشان دادن طول خط ، و فاصله گذاري به كار مي رود . بر روي ماشين تحريرهاي قديمي ، واحد پايكا رايج ترين اندازه براي حروف بود .
مكاني كه فقره ي مورد درخواست در امانت بين كتابخانه اي ، بين دانشگاهي يا درون دانشگاهي ، به آنجا تحويل و انبارش مي شود تا اين كه امانت گيرنده ، اعلام وصول كند؛ و معمولاً ميز گردش يا دفتر امانت بين كتابخانه اي متعلق به كتابخانه اي است كه فقره ، از آن درخواست شده . فهرست هاي درونخطي كه گزينه ي « درخواست الكترونيكي » را نيز دارند ممكن است به امانت گيرنده اجازه دهند تحويلگاه را نيز در درخواست اوليه تعيين كند
pictogram
نگاه كنيد به : pictograph
نشانه اي به شكل يك تصوير كه بازنماياننده يا القاكننده ي يك چيز مهم است؛ مثلاً نشانه اي در خيابان حاوي نماد يك شخص كه در حال مطالعه ي كتاب است ، براي نشان دادن اين كه كتابخانه اي در آن محله واقع شده . به ترسيمات پيش از تاريخ كه روي تخته سنگ ها ( مثل سطح صخره ها يا ديواره ي غار ها ) ايجاد شده و يكي از قديمي ترين شكل هاي ارتباط بشري است نيز اطلاق مي شود . مترادف با : pictogram
واژه اي كه در بازار كتاب براي اشاره به كتابي به كار مي رود كه علاوه بر تصوير روي روپوش ( اگر روپوش داشته باشد ) ، بر روي جلد هم تصوير دارد .
pictorial dictionary
نگاه كنيد به : visual dictionary
نقشه اي كه براي نشان دادن توزيع جغرافيايي و/ يا تمركز عوارض فيزيكي ، منابع اقتصادي ، ويژگي هاي جمعيت شناختي ، . . . بر روي آن ، از ترسيمات يا تصويرنگاشت هاي كوچك استفاده مي شود . معناي نماد هايي كه متغير ها را بازنمايي مي كنند در « شرح علائم » ارائه مي شود .
picture
تصوير يا بازنمود بصريِ دوبْعدي كه آن قدر بزرگ است كه راحت و بدون بزرگنمايي ، مي توان آن را مشاهده كرد و معمولاً به صورت سياه و سفيد يا رنگي ، بر روي يك سطح صاف و غيرشفاف ارائه مي شود . اين واژه نقاشي ها ، طرح ها ، كليشه هاي هنري ، عكس ها ، بازتوليدات ، تصاوير ، بريده چيني هاي مطالب تصويري ، . . . را شامل مي شود و اغلب در معناي عام خود به كار مي رود .
كتابي كه عمدتاً از محتواي بصري ، با متن كم يا اصلاً بدون متن ، تشكيل مي شود و عمدتاً براي كودكان پيش دبستاني در نظر گرفته شده ، اما گاهي به خاطر كيفيت هنري تصويرها و/ يا اصالت متن ، مورد توجه بزرگسالان واقع مي شود ، و اغلب توسط كتابداران كودك براي قصه گويي مورد استفاده قرار مي گيرد . كتاب هاي مصور كه در قطع بزرگ منتشر مي شوند ، اغلب مستطيلي شكل هستند تا سطح كار وسيع تري را در اختيار هنرمند قرار دهند . مقايسه كنيد با : picture storybook
picture collection
نگاه كنيد به : picture library
picture dictionary
نگاه كنيد به : visual dictionary
مجموعه اي از عكس ها ، تصاوير ، چاپ هاي هنري ، بريده چيني ها ، و ديگر تصاوير قاب شده يا قاب نشده ، كه معمولاً آن قدر كوچك هستند كه بايد در پوشه ها قرار گيرند و در قفسه هاي بايگاني نگهداري شوند . در كتابخانه ، اين فايل ممكن است بر اساس موضوع ، درونمايه ، نام هنرمند ، يا خصيصه اي ديگر ، مرتب شده باشد . نيز نگاه كنيد به : jumbo file vertical file
مجموعه ي كتابخانه اي كه عمدتاً از اسناد بصري ( كليشه ، تصوير ، عكس ، پوستر ، كارت پستال ، بريده چيني ، . . . ) قاب شده يا قاب نشده تشكيل مي شود . بزرگ ترين اين مجموعه ها توسط كتابخانه هاي ملي و موزه ها نگهداري مي شوند و نمايه سازي آن ها معمولاً به مجموعه اي خاص محدود مي شود . رقومي سازي ، مجموعه هاي تصويري را دسترس پذيرتر كرده است . براي اتصال به « اتاق پاياپاي تصاوير و كليشه ها » در كتابخانه ي كنگره اينجا را كليك كنيد . مترادف با : picture collection
كتاب كوتاهي حاوي يك يا چند روايت ساده كه با تصاوير هماهنگ با متن همراه اند ، و براي كودكاني كه حداقل در سطح مطالعه ي كلاس سوم قرار دارند در نظر گرفته شده اند . مقايسه كنيد با : picture book storybook
بازنمايي گرافيكي داده هاي آماري به شكل دايره اي كه به صورت يك كيك برش خورده ، تقسيم شده و اندازه ي نسبي هر قطعه ، درصدي از كل را نشان مي دهد . از اين روش براي نشان دادن سهميه هاي نسبي از تخصيص بودجه ، حمايت مالي و تأمين منابع ، . . . استفاده مي شود .
بخشي يا قسمتي از يك سند ( با هر نوع قالب بندي ) كه با بريدن ، پاره كردن ، كندن ، يا شيوه ي فيزيكي ديگر ، بنا به تصادف يا عمد ، يا در نتيجه ي فرسودگي ، از كل [سند] جدا شده است . مقايسه كنيد با : part در آرشيو ، پايه اي ترين واحد توصيف و ترتيب كه مي توان از يك مخزن به عنوان يك موجوديت مجزا و متمايز و بدون توجه به قالب بندي ، بازيابي كرد . اگر فايلي از اسناد به عنوان « تك واحدي » توصيف شده باشد ، سند درون آن فايل يك قطعه محسوب نمي شود؛ اما يك سند كه زماني بخشي از يك فايل بوده ( مثل نامه يا يادداشت كوتاه ) ممكن است يك قطعه باشد ، به شرطي كه فايل در كليت خود ، به صورت يك « واحد » توصيف نشده باشد . در موسيقي با يك تصنيف واحد ، مترادف است .
چرمي محكم كه از پوست خوك ساخته مي شود و به خاطر دوام و استحكام اش در صحافي كتاب هاي بزرگ و سنگين به كار مي رود . پوست خوك را مي توان از روي سوراخ هاي فاصله دار و كوچك ( كه زماني موهاي زبر به آن ها متصل بوده اند ) از چرم مراكشي تميز داد .
مطالعه ي تجربي در مقياس كوچك كه پيش از پروژه ي پژوهشي اصلي و براي آزمودن يك فرضيه ي اوليه ، يك طرح پژوهشي ، يا يك روش ، يا براي تعيين اين كه آيا مطالعه ي كامل و تمام عيار لازم است يا نه ، انجام مي شود . همچنين ، آزمون مقدماتي يك سامانه يا راه حل براي تعيين امكان اجراي آن در مقياس بزرگ تر .
كد « شماره ي شناسايي شخصي » كه در سامانه هاي خودكار براي شناسايي كاربران مجاز به كار مي رود . اين كه آيا « پين » توسط كاربر ، يا توسط شخص ديگري براي او صادر شود ، به خط مشي حاكم بر دسترسي به سامانه بستگي دارد . اين عمل از صنعت بانكداري آغاز شد و براي اطمينان از اين كه مراجعه كننده براي استفاده از منابع الكترونيكي ( كه منوط و مشروط به « توافق صدور جواز » گرديده ) مجاز مي باشد يا نه ، در بعضي از كتابخانه ها و نظام هاي كتابخانه اي مورد استفاده قرار مي گيرد .