واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 57
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
همگوني و همانندي يك پيايند با پيايند ديگر . اگر بعد از واژه ي " absorbed : " در ركورد كتابشناختي ، عنوان پيايند همگون شده اضافه شود ، نشان دهنده ي نشريه ي اصلي است ، و اگر بعد از عبارت " : absorbed by " عنوان پيايند اصلي به ركورد اضافه شود ، نشان دهنده ي نشريه ي همانندشده مي باشد . مقايسه كنيد با : merger
همگوني و همانندي يك پيايند با پيايند ديگر . اگر بعد از واژه ي " absorbed : " در ركورد كتابشناختي ، عنوان پيايند همگون شده اضافه شود ، نشان دهنده ي نشريه ي اصلي است ، و اگر بعد از عبارت " : absorbed by " عنوان پيايند اصلي به ركورد اضافه شود ، نشان دهنده ي نشريه ي همانندشده مي باشد . مقايسه كنيد با : merger
به يك خط از متن تايپي كه بدون تورفتگي ، با امتداد حاشيه ي راست يا چپ همراستا شده است ، گفته مي شود .
در بازار كتاب هاي مستعمل و قديمي ، به اثري گفته مي شود كه در دهه ي اخير منتشر شده است . به كتابي كه در آن ، تمام قسمت ها ( بخصوص صحافي ) در زمان چاپ آن ويراست به وجود آمده اند نيز اطلاق مي شود .
آنچه بلافاصله ، و در زمان حاضر اتفاق مي افتد . فرايند ، عمليات ، يا روند الكترونيكي كه آن قدر سريع رخ مي دهد كه به صورت همزمان ، به فرآيندي كه در همان لحظه در حال رخ دادن است ، واكنش نشان مي دهد يا بر آن اثر مي گذارد . متضاد با : asynchronous
در نمايه سازي ، درجه ي تشابه بين سرعنوان هاي موضوعي يا توصيفگرهايي كه توسط نمايه سازان مختلف ، يا در زمان هاي مختف توسط يك نمايه ساز واحد ، به يك فقره يا سند واحد تخصيص داده مي شود .
خط يا نمودار يا نقشه اي كه خطوطي را كه ( در ارتباط با يك متغير خاص ) ارزش ميانگين يا مساوي دارند ، به هم وصل مي كند . خطوط هم نواخت ( isorithms ) مقدار را نشان مي دهند؛ مثل دما ( خطوط هم دما ( isotherms ) ) ، فشار هوا ( خطوط هم فشار ( isobars ) ) ، تابش خورشيد ( خطوط همشيد ( isohels ) ) ، . . . . خطوط همچند ( isopleths ) نيز بسامد را نشان مي دهند ( مثل تعداد طوفان هاي دريايي ، تعداد ازدواج ها ، تعداد نيروگاه هاي برق ، . . . ) . مترادف با : isoline نيز نگاه كنيد به : choropleth map
يك اثر ادبي كه در قالب يك مكالمه يا گفتمان نوشته شده . جمع : colloquies همچنين به كنفرانسي گفته مي شود كه در قالب سمينار برگزار مي شود و در آن ، سخنرانان زيادي در يك بحث كه از نظر سبك و لحن ، مجادله آميز مي باشد شركت دارند . از اين نظر ، مترادف با : colloquium
فشردن يك فايل داده ها با استفاده از نرم افزار « پي كازيپ » ( PKZIP ) ، يا برنامه ي عملياتي ديگري كه قابليت فشرده كردن داده ها در قالب « پي كازيپ » را دارد . وقتي كه چنين فايلي به قالب نافشرده ي اوليه بازگردانده مي شود ، گفته مي شود كه « زيپش باز » ( unzipped ) شده .
collaborator
شخصي كه در توليد يك اثر ، از نزديك با يك يا چند شريك كار مي كند ، و همه ي مشاركت كنندگان در آن اثر ، نوعي مشاركت مشابه ( مسئوليت مشترك ) ، يا مشاركت هاي متفاوت ( مسئوليت مختلط ) دارند؛ مثل جستارهايي كه توسط پديدآورندگان مختلف براي انتشار در يك مجموعه نوشته مي شوند ، يا تصاوير يك كتاب كودكان كه متن آن را شخصي غير از تصويرگر نوشته . مقايسه كنيد با : joint author
شيوه هايي كه كتابخانه ها و نظام هاي كتابخانه اي به منظور كسب منافع دوجانبه ي كاربران شان ، بدان طريق با هم كار مي كنند و آماده سازي متمركز ، فهرستنويسي تعاوني ، مبادله ي بين المللي اطلاعات كتابنگاشتي ، فهرست هاي مشترك ، اشتراك منابع ، . . . را شامل مي شوند .
homonym
كلمه اي كه مثل يك يا چند كلمه ي ديگر تلفظ مي شود اما در معنا و در اصل و خاستگاه ( و معمولاً در املا ) با آن ها متفاوت است ، مثل خار و خوار ، خاستن و خواستن . كلمه ي شير ( جانور ) با شير ( مايع خوراكي ) همنوشت نيز هست . مترادف با : homophone مقايسه كنيد با : synonym
در فهرستنويسي كتابخانه اي ، فرايند كنارهم آوردن همه ي ركوردهاي كتابنگاشتي كه بازنمايي كننده ي آثاري از يك پديدآورنده ي واحد ، با عناوين مختلف ، با ويراست هاي متفاوت ، با فروست هاي مشابه ، يا در موضوعات كاملاً نزديك به هم هستند . اين كار با اختصاص نقطه ي دسترسي واحد براي تسهيل در بازيابي انجام مي شود؛ مثل آماده كردن شناسه ها در زير يك سرعنوان براي " نام اشهر " پديدآورنده اي كه با يك يا چند نام مستعار مطلب مي نوشته است . باهمآيي غالباً مستلزم استفاده از ارجاع هاي متقاطع براي هدايت كاربر به شكل مجاز اسم ، عنوان ، سرعنوان موضوعي ، و . . . مي باشد . نيز نگاه كنيد به : authority control در رده بندي ، ترتيب تقسيمات فرعي يك نظام رده بندي سلسله مراتبي به شيوه اي كه رده ها و زيررده ها ي هم رتبه را در كنار هم قرار مي دهد ، و ميزان دوري منطقي آن ها از رده ي اصلي را نشان مي دهد .
اثري موسيقايي كه براي بيش از يك صدا و/ يا وسيله ي همنوازي يا همخواني ، تصنيف شده است ( مثلاً براي سوپرانو و پيانو ، يا يك اركستر چهارنفره ) .
كلمه اي كه املايي مشابه املاي يك يا چند كلمه ي ديگر دارد ، اما در معنا و گاهي اصل و خاستگاه ، با آن ها متفاوت است . مثلاً شير ( جانور ) ، شير ( مايع خوراكي ) ، باديه ( صحرا ) ، باديه ( ظرف ) . در نمايه سازي براي اجتناب از همنوشت ها بسيار تلاش مي شود ، اما در هنگام ضرورت ، يك توضيحگر ضمني به سرعنوان اضافه مي شود . مثال از سرعنوان هاي موضوعي كتابخانه ي كنگره : Mice ( Computers ) مقايسه كنيد با : homonym homophone
عبارت چاپ شده در داخل يا بر روي يك اثر منتشر شده ، كه معمولاً بر پشت صفحه ي عنوان كتاب چاپ مي شود و در آن رسماً اعلام مي شود كه همه ي حقوق ناشي از قانون حق تكثير موجود ، در اختيار دارنده ي حق تكثير هستند و ممكن است در برابر نقض اين حقوق ، اقدام قانوني صورت گيرد .
سازماني كه توليد و توزيع تعدادي از مجلات تخصصي را به انجام مي رساند ، ولي اگر در مالكيت سازمان هاي ديگري باشند ، لزوماً بر آن ها كنترل تدوينگرانه ندارد . در ايالات متحده ، شايد معروف ترين نمونه از اين دست ، بخش انتشار مجلات « انتشارات دانشگاه جانز هاپكينز » باشد كه از طريق Project MUSE ، دسترسي درونخطي به متن كامل مجلات تخصصي خود ، و نيز شصت عنوان از مجلات تخصصي ناشران ديگر را تأمين مي كند .
كلمه ي لاتين به معناي « همينطور » كه بعد از نقل قول ، داخل راست كمانك [sic]يا كمانك ( sic ) مي آيد تا نشان دهد كه يك اشتباه املايي يا خطاي دستوري ، عيناً بازتوليد شده . در قاره ي اروپا ، علامت تعجب ( ! ) براي همين منظور به كار مي رود .
Kunstlerroman
از واژه ي آلماني kunstler ( به معناي هنرمند ) و واژه ي فرانسوي roman ( به معناي رمان ) ، رماني كه رشد نبوغ خلاق يك نويسنده را از كودكي تا بلوغ ، با توجه ويژه به آزمون ها و موانع عمده ، و تأثير آن ها بر توسعه ي شخصيت و كار هنرمند ، دنبال مي كند . ( مثال : « تصويري از هنرمند به مثابه يك مرد جوان » اثر « جيمز جويس » ) . مقايسه كنيد با : Bildungsroman
هنر جذب و مديريت موفقيت آميز اعانات و اعانات مشروط ، مشتمل بر توانايي تشخيص ايده هايي كه قابليت جذب اعانات را دارند ، مكانيابي مُراجع اعانه دهنده ، يافتن اطلاعات لازم براي تكميل درخواست اعانه ، تدوين يك جدول زماني واقعگرايانه ، نوشتن پيشنهاد ، و مديريت فرايند اعانه پس از آن كه پرداخت اعانه به تصويب مي رسد . اگر مبلغ اعانه داراي اولويت بالايي باشد ، كالج يا دانشگاه درخواست كننده معمولاً يك « مدير اعانات » ( grants administrator ) باتجربه و آموزش ديده را به خدمت مي گيرد تا در آموزش كتابداران و هيئت علمي به منظور پيشبرد روند مذاكرات جذب اعانه ، از وي كمك بگيرد .
اصطلاح عامي كه در نشر و چاپ براي بخش تصويري كتاب يا اثر ديگر به كار مي رود ، بخشي كه به حروفچيني نياز ندارد ، از جمله هر گونه دستنويسي ، عكس ، ترسيم ، كليشه ، نقاشي ، و . . . . مقايسه كنيد با : artwork
افرادي كه توسط كتابخانه يا نظام كتابخانه اي ، وقتي كتابخانه در جستجوي اعانات مالي براي عمليات هاي روزانه ، برنامه هاي جديد ، و اصلاحات سرمايه اي مي باشد ، و هنگامي كه مشغول چانه زني و كارسازي به منظور قانونگذاري موافق با علائق خويش است ، معرفي مي شوند . اداره ي موفق كتابخانه به جلب نظر موافق هواداران خارجي كتابخانه ( راي دهندگان ، كاربران ، حاميان ، . . . ) از طريق كيفيت خدمات ، روابط عمومي ، و برنامه هاي دوربرد اجتماعي بستگي دارد . كتابخانه داراي يك حوزه ي هواداران داخلي نيز هست كه از كاركنان و مديريت آن تشكيل مي شود . نيز نگاه كنيد به : library advocate
نوعي كتاب درسي مقدماتي كودكان ( از يك ورق پارشمن يا كاغذ ) كه از قرن پانزدهم تا هجدهم در انگلستان و امريكا مورد استفاده قرار مي گرفت ، و مشتمل بود بر حروف الفبا ، معمولاً 10 عدد اول ، قواعد اساسي املانويسي ، دعاي رباني ، و گاهي تصويري كه با دست رنگ آميزي شده بود . هورنبوك با ورق شفاف و نازكي از شاخ گاو ، حفاظت مي شد و بر روي يك قطعه ي چهارگوش از جنس چرم يا چوب با دسته اي برآمده ( كه بدان وسيله به كمربند كودك بسته مي شد ) سوار مي شد . شكل پارومانند آن اين ايده را القا مي كند كه شايد در بازي بدمينتون از آن استفاده مي شده . اين واژه در عنوان « مجله ي هورنبوك » ( نشريه ي مروري كه كلاً درباره ي ادبيات كودكان مي باشد ) به كار رفته . املاي ديگر : hornbook نيز نگاه كنيد به : abecedarium battledore براي اتصال به ويراست درونخطي « مجله ي هورنبوك » اينجا را كليك كنيد .
ابزارها و كاربرد هاي الكترونيكي و مكانيكي كه براي تقليد دقيق از توانايي انساني در يادگيري ، استدلال ، و تصميم گيري طراحي مي شوند . از هوش مصنوعي در فناوري بازشناسي صدا ، سيستم هاي خبره ، پردازش زبان طبيعي و زبان بيگانه ، و روبوتيك استفاده مي شود .
گروهي از افراد مسئول كنترل مندرجات ويرايشي و نظارت بر نشر يك ادواري ، كه اسامي شان معمولاً در « سرصفحه ي ثابت » ذكر مي شود . در نشر مجله ي عمومي ، هيئت تحريريه خط مشي كلي ويراستاري و لحني را كه نويسندگان بايد از آن پيروي كنند تعيين مي كند ، ستون نويسان را انتخاب مي نمايد ، و تصميم مي گيرد كدام « نامه به سردبير » منتشر شود . در نشر مجله ي تخصصي ، اين هيئت معمولاً ارزيابي و انتخاب مقالات ارائه شده توسط محققان براي نشر را كنترل مي كند .
كتابداران تعليم ديده ي حرفه اي كه در يك مؤسسه ي آكادميك استخدام شده اند كه آن مؤسسه به كتابداران ، « همترازي هيئت علمي » اعطا مي كند . يكي از مزاياي « همترازي هيئت علمي » ، حق مشاركت در تدوين مقررات مي باشد . در بعضي از مؤسسه ها ، هيئت علمي كتابخانه اي عضو همان « واحد توافق جمعي » مربوط به هيئت آموزشي هستند . اين كه آيا هيئت علمي كتابخانه اي حق احراز و ارتقاي مشابه با هيئت علمي آموزشي را دارند يا نه ، به شرايط مندرج در قرارداد استخدام بستگي دارد . نيز نگاه كنيد به : academic status
از كلمه ي يوناني hieros ( « مقدس » يا « قدرتمند » ) و glyphikos ( « بركندن » ) . يك نظام نوشتاري كه در آن ، به جاي حروف الفباي آواشناختي ، براي بازنمايي كلمات ، هجاها ، و صداها ، از تصوير يا نماد استفاده مي شود . مصريان باستان به خط هيروگليف مي نوشتند ، كه تا زمان كشف « روزِتا اِستون » در سال 1799 ، رمزگشايي نشده بود . براي كسب اطلاعات بيش تر درباره ي هيروگليف هاي مصري اينجا را كليك كنيد . به شكلي از بيان مكتوب كه خواندن يا درك آن دشوار باشد نيز اطلاق مي شود .