واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 340
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
برگرفته از واژه ي لاتين capitastrum ( به معناي " صورت ماليات حوزه ها " ) . نقشه اي كه محدوده ها و تقسيمات فرعي را نشان مي دهد و براي ثبت مالكيت و حقوق مربوط به زمين ، و براي توصيف و تثبيت ارزش ملك ، معمولاً با هدف سنجش ميزان ماليات ، تهيه مي شود . CALA نگاه كنيد به : Chinese American Librarians Association
نقشه اي كه محل جاده ها و بزرگراه هاي قابل عبور براي خودروهاي موتوري در يك ناحيه ي معين ( بخش ، ايالت ، استان ، كشور ) را براي استفاده ي رانندگان و مسافران نشان مي دهد . نقشه هاي جاده اي ( كه از نظر مقياس از نقشه ي شهر كوچك ترند ) معمولاً جدولي از مسافت بين شهرها و شهرك هاي اصلي ، يك جاينامه ، يك يا چند نقشه ي اندرگذاشتي « بزرگ مقياس » از نواحي عمده ي كلانشهري ، و نمادهايي كه استراحتگاه ها و مراكز خدماتي را نشان مي دهند ، راه هاي خوش منظره ، جاده هاي عوارض دار ، پارك ها و موزه هاي مهم ، اردوگاه هاي گردشگري ، فرودگاه ها ، . . . را شامل مي شوند . « اطلس جاده ها » مجموعه اي است از نقشه هاي جاده ها كه ناحيه اي بزرگ را زير پوشش قرار مي دهد و معمولاً به شكل جزوه يا كتاب صحافي مي شود .
نقشه اي كه به صورت الكترونيكي موجود است و حاوي صدا ، ويديو ، و/ يا پويانمايي ، به اضافه ي تصاوير گرافيكي و متن مي باشد ( مثال : پايگاه وب WildWorld متعلق به « جامعه ي ملي جغرافيا » ) .
نقشه اي كه توزيع انواع گوناگون صخره ها و رسوبات زيرسطحي در يك منطقه ي بخصوص را ( معمولاً با استفاده از رنگ ، سايه ، و/ يا نمادهاي چاپي ) نشان مي دهد . خطِ گسل هاي بزرگ منابع معدني ، سنگواره ها ، و دوره ي شكل گيري صخره ها نيز ممكن است در اين نقشه مشخص شوند .
نقشه ي موضع نگاشتي كه عمق و عوارض كف دريا ، از جمله حوزه هاي ساحلي ( خليج ها و خورها ) را ، معمولاً به وسيله ي خطوط ترازنما كه خطوط " هم ژرفا " ناميده مي شوند ، نشان مي دهد .
نقشه ي سيارات ، ستارگان ، كهكشان ها ، يا ديگر مجموعه هاي كيهاني ، كه معمولاً بر زمينه ي تيره چاپ مي شوند . مترادف با : star map
نقشه اي كه مرزهاي سياسي كشورها و حكومت ها ، وابستگي هاي سياسي ( رسمي يا غيررسمي ) افرادي كه در يك ناحيه ي جغرافيايي خاص زندگي مي كنند ، اسامي رسمي شهرهاي بزرگ ، حوزه هاي رأي گيري ، . . . را نشان مي دهد .
نقشه اي كه در مقياس از نقشه ي برون شهري بزرگ تر است و خيابان ها ، خطوط ترابري عمومي ، بيمارستان ها ، مدارس ، كتابخانه ها ، موزه ها ، پارك ها ، و ديگر موسسات و مناطق ديدني محدوده ي يك شهر را با تفضيل بيش تري نشان مي دهد .
عكس هوايي كه اطلاعات نقشه نگاشتي بر رويش درج شده .
نقشه اي ( با هر مقياس ) كه به شكل نقش برجسته ، عوارض جغرافيايي يك ناحيه ي بخصوص از سطح زمين ( يا جرم آسماني ديگر ) را ، معمولاً به وسيله ي خطوط ترازنما ، نشان مي دهد . چنين نقشه اي ، اگر صحافي نشده باشد ، برگه ي موضع نگاشتي ( topographic sheet ) ناميده مي شود . كوته نوشت : topo
نقشه اي كه يك يا چند تا از عوارض يا جوانب يك ناحيه ي بخصوص از سطح زمين يا جرم آسماني ديگر را نشان مي دهد . نقشه هاي مضموني ممكن است « كمـّي » ( quantitative ) و نشانگر داده هاي آماري ( مثل ميانگين سالانه ي بارندگي ) ، يا « كيفي » ( qualitative ) و بيانگر توزيع مشخصه هايي همچون زبان غالب ، گروه هاي نژادي ، وابستگي هاي مذهبي ، . . . باشند .
نايابي نقشه ها به تاريخچه ي كشور يا منطقه ي به تصوير كشيده شده بستگي دارد . به عنوان قاعده اي كلي ، هر نقشه اي از ايالات متحده كه قبل از سال 1900 منتشر شده ناياب محسوب مي شود ، بويژه اگر ناحيه اي در غرب كوه هاي راكي را به تصوير بكشد . در بريتانيا ، نقشه اگر قبل از سال 1825 منتشر شده باشد ناياب محسوب مي شود . نقشه هاي ناياب ( مثل اسناد تاريخي ) اغلب مورد علاقه ي فراوان دانشوران و كلكسيونرها قرار دارند . از نظر زيباشناختي نيز نقشه ها ممكن است جالب باشند .
نقشه اي كه گستره ي كامل پوشش جغرافيايي يك مجموعه يا فَروُست از چند نقشه ي تفصيلي را ( با يا بدون تقسيمات ) نشان مي دهد . مقايسه كنيد با : map index
نقشه اي كه يك ناحيه ي جغرافيايي با هر وسعت را ، نه در ارتباط با واقعيت فيزيكي ، بلكه با توجه به درك ذهني يك فرد بخصوص يا گروهي از مردم ، نشان مي دهد؛ مثلاً ديد يك نيويوركي از غرب شهر نيويورك ( در ايالات متحده ) . اين گروه ، نقشه هايي را كه در آن ها اندازه ي يك ناحيه از نظر كميّت موضوع مربوطه ، اندازه گيري شده است نيز شامل مي شود؛ مثلاً جمعيت انساني در هر كيلومتر مربع ، كه درنتيجه در نقشه ي ايالات متحده ، تگزاس را به طور چشمگيري كوچك تر ، و نيويورك را بسيار بزرگ تر از آنچه واقعاً هستند نشان خواهد داد .
نقشه اي از زمين ، يا از يك جِرم زميني ، متشكل از يك يا چند عكس كه از جايگاهي بالاتر از سطح آن جرم ، معمولاً از درون يك هواپيما ، ماهواره ، يا فضا پيما ، برداشته شده . نيز نگاه كنيد به : photomosaic
اشكال در تركيب فيزيكي يا شيميايي يك سند يا شيء ديگري كه باعث مي شود به مرور زمان ، از درون فاسد شود؛ مثل اسيد در ليگنين موجود در كاغذ هاي ساخته شده از خمير چوپ فراوري نشده ، يا بي ثباتي شيميايي فيلم نيترات سلولز . اگر ملاك هاي حفاظتي رعايت نشوند ، محافظت از فقره ممكن است به قالب بندي مجدد محتواي آن نياز داشته باشد .
ورق هاي چاپي كه به خاطر داشتن نقص ها يا خطاهايي كه مستلزم جايگزيني اين اوراق است ، در فرايند صحافي مورد قبول واقع نشده اند . به نسخه هايي از يك كتاب كه حاوي نقص هاي صحافي يا چاپي باشند نيز اطلاق مي شود؛ مثل حذف يا تكرار تصادفي يك كراسه نما يا لايي . ناشر معمولاً چنين نسخه هايي را تعويض يا تكميل مي كند و اگر كتابفروش يا خرده فروش آن ها را برگرداند ، ناشر هزينه هاي ارسال را نيز به او مي پردازد . نيز نگاه كنيد به : out
استفاده ي بدون اجاره از مواد تحت حفاظت قانون حق تكثير يا ثبت اختراعات ، به شيوه اي كه طبق قانون ، فقط براي دارنده ي حقوق مربوط به آن اثر ، در نظر گرفته شده است . چنين استفاده اي ممكن است مستوجب اقدام قانوني ، بسته به رأي و اختيار دارنده ي حق تكثير گردد . نيز نگاه كنيد به : all rights reserved fair use
breach of contract
قصور در پايبندي به شرايط يك توافق يا قرارداد . برخي قراردادهاي كارفرمايان مشتمل بر مجازات هايي براي نقض برخي از پيش بيني هاي به عمل آمده ( مثل طول زمان لازم براي اعلام استعفا ) مي باشد ؛ اما اِعمال آن مجازات ها به اختيار كارفرما است . نيز نگاه كنيد به : book contract break نگاه كنيد به : gap and nongap break
full point
واژه ي چاپچي ها براي نشانه ي نقطه گذاري كه براي مشخص كردن پايان يك جمله ي معمولي ، و به عنوان نشانه ي مسخص كننده ي كوته نوشت به كار مي رود . در اين معنا ، مترادف با : period full stop
full stop
نشانه ي نقطه گذاري كه در متن به منظور نشان دادن پايان جمله ، و در ركورد كتابنگاشتي براي جداكردن عناصر توصيف ، به كارمي رود . وقتي به منظور جداكردن قسمت هاي مختلف نشاني اينترنتي به كارمي رود ، « دات » ( dot ) خوانده مي شود . مترادف با : full point period
نقطه اي كه براي تقسيم كردن اجزاي يك نشاني اينترنتي به كار مي رود .
نشانه ي نقطه گذاري كه پايان يك جمله ي معمولي را نشان مي دهد ، و به عنوان نشانه ي كوته نوشت نيز به كار مي رود . مترادف با : full point full stop نيز نگاه كنيد به : dot در تاريخ و ادبيات ، يك وقفه ي زماني ( معمولاً با تاريخ آغاز و/ يا پايان نامعلوم ) كه با وقايع ، شرايط ، يا ويژگي هاي خاصِ سـَبكي ، مشخص مي شود؛ مثل دوره ي رمانتيك ( اوايل قرن نوزدهم در اروپا ) ، يا دوره ي ويكتوريايي ( اواخر قرن نوزدهم در بريتانيا ) .
استفاده از نويسه هاي استاندارد در نوشتن و چاپ ، به منظور جداكردن كلمات ، عبارات ، جملات ، . . . و براي نشان دادن معنا يا لحن . در زبان انگليسي ، پرمصرف ترين علامت هاي نقطه گذاري عبارت اند از نقطه ( . ) ، ويرگول ( ، ) ، دونقطه ( : ) ، نقطه ويرگول ( ؛ ) ، علامت سؤال ( ؟ ) ، علامت تعجب ( ! ) ، آپاستروف ( ' ) ، علامت نقل قول ( " " ) ، پرانتز ( ) ، خط تيره ( _ ) ، نيم تيره ( - ) و راست كمانك ها [] . در « قواعد فهرستنويسي انگلو امريكن - ويراست 2 » ، در دستورهاي مربوط به هر ناحيه از توصيف كتابنگاشتي ، قواعد دقيق براي استفاده از نقطه گذاري در ركوردهاي فهرست كتابخانه اي آمده است . نيز نگاه كنيد به : spacing
از فعل فرانسوي pointiller به معناي « نشانه گذاري با نقطه » . در صحافي دستي كتاب ، شكلي است از ابزارزدن كه در ويراست هاي فاخر و جلد چرمي ، به منظور ايجاد طرح هاي ظريف ( متشكل از نقطه هاي ريز بسيار نزديك به هم ، كه معمولاً با طلا برجسته مي شدند ) به كار مي رفت .
ميلَك فلزي كوچكي ( تقريباً به اندازه ي قلم خودنويس ) كه با باطري كار مي كند و براي افكندن يك شعاع باريك ليزري از نور قرمز پررنگ بر روي ديوار يا سطح نمايشي ديگر ، در روشنايي روز يا در اتاق تاريك ، و از فاصله ي بيش از 100 متري طراحي شده . سخنرانان همراه با ديگر وسايل كمك آموزشي ، از اين وسيله براي تأكيد بر مطالب استفاده مي كنند . اكثر مدل هاي اشاره گر ، گيره ي جيب دارند يا همراه با « قاب حمل » عرضه مي شوند .
نمادي با هر اندازه ( يا قسمتي از يك تصوير بزرگ تر ) كه روي صفحه ي رايانه نمايش داده مي شود و به عنوان پيوندي فعال به فايل يا سند ديگري كه روي همان خدمتگر يا خدمتگري ديگر موجود است ، عمل مي كند . وقتي با يك وسيله ي اشاره گر ( مثل موشواره ) بر روي آن كليك مي شود ، فرمان كدشده اي كه در آن تعبيه گرديده اجرا مي شود و ماده ي پيوندداده شده را بازيابي مي كند و نمايش مي دهد . به پيكسل هاي جداگانه ي موجود در هر نماد يا تصوير قابل كليك ( كه به انتخاب توسط كاربر ، حساس هستند ) نيز اطلاق مي شود .
واحدي از اطلاعات در يك ركورد كتابشناختي كه در زير آن ، فرد ممكن است به جست و جو و شناسايي اقلام موجود در فهرست كتابخانه يا داده پايگاه كتابشناختي بپردازد . نقاط دسترسي به طور سنتي عبارت بوده اند از شناسه ي اصلي ، شناسه هاي افزوده ، سرعنوان هاي موضوعي ، شماره ي رده بندي يا شماره ي راهنما ، و كُد هايي همچون شماره ي استاندارد . اما با وجود فهرستنويسي ماشين خوان ، تقريباً هر جزء از ركورد فهرست ( نام ناشر ، نوع ماده / مدرك ، و . . . ) را مي توان به عنوان يك نقطه ي دسترسي مورد استفاده قرار داد . در ركورد مارك ، اكثر نقاط دسترسي در فيلد هاي زير يافت مي شوند ( xx عددي از 00 تا 99 را شامل مي شود ) : 1xx شناسه هاي اصلي 4xx فروست نما 6xx سر عنوان هاي موضوعي 7xx شناسه هاي افزوده غير از موضوع يا فروست 8xx شناسه هاي افزوده ي فروست در مفهوم كلي تر ، هر عنصر داده اي منحصربه فردي كه به عنوان نقطه ي ورود به يك فايل سازماندهي شده ي اطلاعاتي مورد استفاده قرار گيرد .
تكرار نادرست ( عمدي يا ناخواسته ي ) كلماتي كه شخص ديگري بيان كرده يا نوشته . نقل قولي كه خارج از بافتار صورت مي گيرد ممكن است گمراه كننده باشد ، اما لزوماً نقل قول خطا نيست . نقل قول هاي درج شده در آثار مكتوب بايد با استناد مناسب همراه باشند و قبل از نشر ، صحت آن ها مجدداً كنترل شود .
كلمات يا قطعاتي كه از يك اثر مكتوب ، بازتوليد مي شوند ، يا عين مطلب اصلي كه از روي يك بيانيه ي شفاهي ، تكرار شود . از آنجا كه كلمات و عبارات خارج شده از بافتار ممكن است معنايي غيرواقعي از كل متن را القا كنند ، در انتخاب نقل قول ها بايد دقت كرد . عبارتي كه نادرست نقل شود « نقل به خطا » ( misquotation ) است . در نشر ، دقت نقل قول توسط ويراستار كنترل مي شود . در چاپ ، نقل قول هاي مختصر داخل متن مي آيند ، و در داخل « علامت هاي نقل قول » ( quotation marks ) قرار مي گيرند . « نقل قول هاي طولاني » ( block quotations ) با تورفتگي ، از متن اصلي جدا مي شوند و بدون علامت نقل قول ، ولي با حروف كوچك تر به چاپ مي رسند ، و يك سطر خالي قبل و بعد از آن ها مي آيد . نقل قول بسيار طولاني « بـَربريده » خوانده مي شوند . براي اجتناب از تخطي از حق تكثير ، نقل قول ها در اثر مكتوب بايد با استفاده از پانوشت يا پي نوشت ، مستند شوند . در بيان شفاهي ، منبع بايد از باب رعايت ادب نسبت به پديدآورنده ي اصلي ، شفاهاً ذكر شود . مترادف با : quote مقايسه كنيد با : excerpt نيز نگاه كنيد به : permission