واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 340
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
دو يا چند حرف كه در چاپ به هم پيوسته اند ، مثل ff كه در بعضي از قلم ها در بخش مياني به هم متصل مي شوند . به چرخش قلم كه دو حرف را به هم پيوند مي دهد نيز اطلاق مي شود . در چاپ سربي ، نويسه ي مزدوج به عنوان يك حرف واحد ، قالب ريزي مي شود .
شكافي در دانش فرد كه - وقتي در سطح خودآگاه ، به عنوان « سؤال » تجربه مي شود - موجب كاوش به دنبال يك پاسخ مي گردد . اگر نياز فوري باشد ، ممكن است كاوش تا رسيدن به نتيجه ي دلخواه ، با سختكوشي ادامه يابد . افرادي كه نيازهاي اطلاعاتي دارند غالباً به ميز مرجع كتابخانه هدايت مي شوند و در آنجا ، كتابدار مرجع وظيفه دارد كه ماهيت دقيق نياز را ، معمولاً با اجراي يك مصاحبه ي مرجع غيررسمي ( به عنوان مبنايي براي پيشنهاد منابع باربط ) تشخيص دهد . به منظور كاوش در فهرست درونخطي يا داده پايگاه هاي كتابنگاشتي ، اين نياز بايد به شكل پرس وجو بيان شود . اين وظيفه ي كتابداران مجموعه گستر است كه ( گاهي با كمك پژوهش پيمايشي ، ) نيازهاي اطلاعاتي ارباب رجوع كتابخانه را به منظور انتخاب مواد مناسب براي تأمين آن نيازها ، پيش بيني كنند . مراجعاني را كه سؤالي دارند كه با استفاده از منابع كتابخانه نمي توان به آن ها پاسخ داد ، مي توان به ديگر ارائه دهندگان اطلاعات در جامعه ي محلي يا در جاي ديگر ، ارجاع داد .
كلمه اي كه اولين بار توسط نويسنده ي انگليسي « هوراس والپول » ( در « The Three Princes of Serendip » ) ، براي اشاره به توانايي انجام نامنتظره ي كشفيات خوش اقبالانه به صورت ناگهاني يا تصادفي ابداع شد . در بازيابي اطلاعات ، اين امر معمولاً به قابليت مرورگر در تشخيص ربط يا كارآيي داده هايي بستگي دارد كه در هنگام مواجهه با آن ، از سوي كاربر ، فعالانه مورد جستجو قرار نگرفته اند . در اين رابطه ، انعطاف پذيري از مشخصات يك پژوهشگر خوب است . نيز نگاه كنيد به : heuristic
مرحله اي در ايجاد حالت خطاطي در حروف لاتين كه در آن ، مشخصه هاي « شكستگي » و « نويسه هاي مزدوج » به سُبًك « اينچي » افزوده شدند ، و حروف فرازين و فرودين نيز به آن وارد شدند . از قرن هفتم تا نهم در اروپا ، در مسير گذار به حروف كوچك رومي ، خط « نيم اينچي » به عنوان خط كتابي مورد استفاده قرار گرفت . مترادف با : semi - uncial نيز نگاه كنيد به : Carolingian minuscule
استفاده از نيمً تيره براي تقسيم يك كلمه ( co - opt ) ، تركيب دو يا چند كلمه ( son - in - law ) ، بيان حالت بريدگي يا لكنت در نطق ( n - n - no ) ، يا نشان دادن اين كه كلمه اي قرار است هجي شود ( h - y - p - h - e - n - a - t - e ) .
آن نيمه ي پهن برگ از يك روزنامه كه در بالاي خط تاخوردگي وسط قرار دارد . مقالاتي كه بالاتر چاپ شوند اهميت بيش تري دارند ، زيرا در اكثر زبان ها ، متن از بالا به پايين صفحه خوانده مي شود .
عنوان كتاب ، به همان صورت ( كامل يا مختصر ) كه بر روي برگه ي پيش از « صفحه ي عنوان » چاپ شده ، و معمولاً اندازه ي آن كوچك تر از فونت مورد استفاده براي چاپ عنوان در « صفحه ي عنوان » مي باشد . در كتاب هايي كه به شكل فَروُست منتشر مي شوند ، « صفحه ي عنوان فَروُست » غالباً پشتِ صفحه اي است كه نيمً عنوان بر آن چاپ شده . استفاده از نيم عنوان ها به قرن هفدهم بر مي گردد و ممكن است از اقدام به گنجاندن يك برگ سفيد براي حفاظت از صفحه ي عنوان در برابر فرسودگي ، ريشه گرفته باشد . در چاپ نوين ، نيم عنوان به چاپچي كمك مي كند اثري را كه اولين ورق به آن تعلق دارد شناسايي كند . در بعضي از ويراست ها ، نيم عنوان بر صفحه ي فرد برگي كه جداكننده ي پيش مطلب از صفحه ي اول متن مي باشد نيز ظاهر مي شود . املاي ديگر : half title مترادف با : bastard title fly - title
آنچه هر ماه دوبار ، يا هر دو هفته يك بار ، منتشر شود . به پيايندي كه ( به استثناي شماره هاي مخصوص ) دوبار در ماه منتشر مي گردد نيز اطلاق مي شود . مترادف با : biweekly
مواد آرشيوي كه آن قدر قديمي اند كه نمي توان « جاري » قلمدادشان كرد ، اما هنوز مفيدند و در نتيجه بسته به زمان تصفيه ي نهايي ، تا مدتي معين ( معمولاً در مكاني كه به عنوان انبار نيمه راكد ) در نظر گرفته شده ، نگهداري مي شوند