واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 340
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
نمايه اي كه در آن ، خطوط آغازين اشعار ( ترانه ها ، سرودهاي مذهبي ، . . . ) به ترتيب الفبايي فهرست شده اند ، و در هر مدخل ، عنوان اثر و نام شاعر نيز ارائه گرديده . اين نمايه معمولاً در بخش مرجع كتابخانه قفسه چيني مي شود .
سياهه ي الفبايي از عنوان آثاري كه در يك اثر پيايندي يا غيرپيايندي ذكر مي شوند . گاهي نمايه هاي عنوان و پديدآورنده با هم تركيب مي شوند . نيز نگاه كنيد به : subject index
نوعي از نمايه ي موضوعي كه در آن كلمات مهم ( كه معمولاً از عنوان آثار نمايه شده استخراج مي شوند ) به عنوان مدخل مورد استفاده قرار مي گيرند . هنگامي كه زنجيره ي كليدواژه ها حالت چرخشي به خود بگيرد ، آن نمايه را « جايگشتي » مي گويند . نيز نگاه كنيد به : KWAC KWIC KWOC
سياهه اي از درونمايه هاي اصلي در يك اثر ( يا گروهي از آثار ) موسيقايي ، كه معمولاً بر رو يا پشت يك پارتيتور چاپ مي شود ، و به اثري/ آثاري كه هر درونمايه در آن ها تكرار مي گردد اشاره مي كند . در مورد آثار كوتاه ، درونمايه و مضمون معمولاً به صورت چند خط ميزان اوليه ارائه مي شود . مقايسه كنيد با : thematic catalog
سياهه ي مرتب شده ي الفبايي از سرعنوان هاي برگزيده از سوي نمايه ساز به منظور بازنمايي محتواي موضوعي يك يا چند اثر ، همراه با جاينماهايي ( معمولاً شماره ي صفحات ) كه كاربر را به محل مناسب در متن هدايت كنند . نام ها معمولاً در نمايه ي موضوعي گنجانده مي شوند؛ ولي در برخي انتشارات ، يك نمايه ي جداگانه به نام ها ، و حتي گاهي يك نمايه ي جغرافيايي مجزا به نام مكان ها اختصاص مي يابد . نمايه ي موضوعي گاهي با نمايه ي پديدآورنده ، به ترتيب الفبايي در يك نمايه ي واحد ادغام مي شود . نيز نگاه كنيد به : title index نيز به نمايه ي الفبايي از فرانماهاي يك نظام رده بندي ( كه نمايه ي نسبي هم خوانده مي شود ) اطلاق مي گردد .
فهرستي از اسامي شخصي كه در يك اثر آمده اند و به ترتيب الفباي نام خانوادگي مرتب شده اند ، و شماره ي صفحه اي ( صفحه هايي ) كه آن اسم را در آنجا مي توان يافت نيز ذكر شده . همه ي كتاب ها يك نمايه ي اسمي جداگانه ندارند - اسامي اشخاص ممكن است در نمايه ي عام يا در نمايه ي موضوعي درج شوند . نمايه ي نام ها اگر در يك اثر تك جلدي بيايد ، در بخش پس مطالب گنجانده مي شود . در يك اثر چندجلدي ، نمايه را معمولاً در پايان آخرين جلد مي توان پيدا كرد . مقايسه كنيد با : author index
سياهه ي الفبايي از نام مكان هايي كه بر روي يك نقشه يا مجموعه اي از نقشه ها ، نوشته يا چاپ شده و موقعيت هر عارضه ي روي نقشه را ( معمولاً در قالب مختصات خطوط شطرنجي ) ارائه مي كند . مقايسه كنيد با : index map
نمايه اي كه كلاً در يك بار گردآوري شده ، تا دسترسي به محتواي اثر انتشاراتي واحدي را تسهيل كند؛ مثل نمايه ي مندرج در پشت يك كتاب يا در انتهاي آخرين جلد از يك اثر مرجع چندجلدي . مقايسه كنيد با : cumulative index open - end index
نمايه اي در انتهاي يك كتاب ( يا مجموعه اي از كتاب ها ) كه در هر مدخل ، مشتمل بر تعريف يا توصيفي از واژه ي نمايه شده ، و نيز شماره ي صفحه ( ها ) ي ارجاعي است .
موتور كاوشي كه پايگاه هاي وب را بر مبناي محتواي موضوعي ، در سلسله مراتبي از دسته بندي هاي موضوعي ( از عام ترين تا خاص ترين موضوع ) سازماندهي مي كند؛ مثلاً پيوندهايي كه به سايت هاي مربوط به « سازمان هاي علوم كتابداري و اطلاع رساني » داده شده اند در « ياهو! » به ترتيب زير مرتب شده اند : Reference Libraries Library and Information Science Organizations « ميم » ( يو آراِل ) در نمايه ي وب ممكن است بازتاب دهنده ي ترتيب سلسله مراتبي باشد؛ مثل : dir . yahoo . com/Reference/Libraries/Library_and_Information_Science/Organizations
نمايه ي كتابي كه محتواي بيش از يك فقره ي كتابنگاشتي ( مانند گروهي از آثار مرجع مرتبط با هم ) را دربرمي گيرد . نمايه هاي پديدآورنده و عنوان كه براي قسمت هاي مختلف تهيه شده اند ، مثال خوبي از اين دست مي باشند .
نمايه اي كه براي صرفه جويي در وقت كاربر ، با تركيب كردن مدخل هاي ذكرشده در دو يا چند نمايه ي منتشرشده ي قبلي در يك توالي واحد ، طراحي شده است . اكثر نمايه هاي ادواري چاپي در تكمله هاي جلدشميزي ماهانه يا فصلي منتشر مي شوند و در پايان سال انتشار ، در يك يا چند مجلد سالانه ، درهمكرد مي شوند . در معناي عام تر ، هر نمايه اي كه مدخل هاي مجلدهاي منتشرشده ي قبلي يك كتاب يا ادواري را در يك توالي واحد ، با هم تركيب كند .
در چاپ ، قلمي كه نه از خط خوشنويسي ، بلكه از يك فرم خميده يا خوش ساخت برگرفته شده است .
عامل خشك كننده اي مثل « ژل سيليكا » كه در موزه ها و كتابخانه ها براي ازبين بردن بخار آب در فضاي بسته ، و در جايي كه رطوبت نسبي عامل مهمي در حفاظت از نمونه ها ، اسناد ، و ديگر مواد موجود در انبار يا نمايشگاه مي باشد مورد استفاده قرار مي گيرد . از آنجا كه نمگيرها در صورت گرم شدن ، رطوبت ذخيره شده ي خود را رها مي كنند ، معمولاً مي توان چندباره از آن ها استفاده كرد .
نمايي كه : 1 ) كميـّت را در رابطه با كليـّت ( مثل نمودار دايره اي ) ، 2 ) توزيع مقادير جداگانه ي يك متغير را در رابطه با متغير ديگر ( مثل نمودار پراكندگي ) ، يا 3 ) تغيير در مقدار يك متغير را در رابطه با متغير ديگر - مثلاً تغيير در ميانگين قيمت اشتراك يك مجله را در يك دوره ي زماني ( مثل نمودار همپايه ، نمودار ميله اي ، . . . ) نشان مي دهد . پسوند graph ( كه از واژه ي يوناني graphos به معناي « نوشتن » گرفته شده ) به يك چيز مكتوب و نوشته شده اشاره دارد ، مثل autograph ( خود نگاشت ) يا monograph ( تك نگاشت ) ، يا به چيزي كه مي نگارد يا ثبت مي كند ، مانند photograph ( عكس ) .
مطلب تصويري كه به جاي اين كه جداگانه و به شكل كليشه چاپ شود ، همراه با متن چاپ مي شود . نمودارها معمولاً ترسيمات خطي نسبتاً ساده اي هستند كه به منظور تسهيل در ارجاع ، به صورت پي درپي و به ترتيب ظهور در متن ، با اعداد عربي شماره گذاري مي شوند . نمودارهايي كه زيرنوشت جداگانه ندارند ممكن است در صفحه اي جداگانه ( معمولاً در پيش - مطالب كتاب ) همراه با توضيحات لازم ، فهرست شوند . كوته نوشت : fig . نيز در چاپ مترادف با : numeral
دفترچه ي كاغذي بزرگي كه براي قرارگرفتن بر روي يك سه پايه طراحي شده ، تا اطلاعاتي را در طي سخنراني ، با استفاده از آن و در قالب ترسيمي يا جدولي نشان دهند . با ادامه ي جلسه ، صفحات را مي توان پاره كرد يا به سمت بالا ورق زد . نمودار تورقي ، برخلاف تصويرافكني اسلايدي يا نرم افزار بازنمايي ، به گوينده امكان مي دهد در زمان ارائه ي مطالب خود ، گاهي در واكنش به بازخورد دريافتي از جانب مخاطبان ، در محتواي اطلاعاتي خود دست ببرد . « صفحه طلق » براي مخاطبان بيش تري قابل رويت است ، اما نياز به « پروژكتور شفاف نما » دارد . املاي ديگر : flipchart
نموداري كه داده هاي كَمـّي را به صورت مجموعه اي از ميله هاي افقي يا عمودي كه از يك خط پايه ترسيم شده اند نشان مي دهد . موقعيت هر ميله ( يا خط ) در طول پايه ، رده يا ارزش هر متغير را نشان مي دهد ، و طول ميله ( يا خط ) نشان دهنده ي ارزش مربوط به متغير دوم است . در صورتي كه ميله ها به صورت گروهي نمايش داده شوند و به صورت گرافيكي يا با رنگ ، سايه ، . . . متمايز شوند ، متغير سومي را هم مي توان اضافه كرد . مترادف با : bar graph
بازنمايي گرافيكي داده هاي آماري به شكل دايره اي كه به صورت يك كيك برش خورده ، تقسيم شده و اندازه ي نسبي هر قطعه ، درصدي از كل را نشان مي دهد . از اين روش براي نشان دادن سهميه هاي نسبي از تخصيص بودجه ، حمايت مالي و تأمين منابع ، . . . استفاده مي شود .
Venn diagram
ابزار گرافيكي كه در آن ، براي نشان دادن رابطه ي منطقي بين مجموعه هاي داده اي ، از دايره هاي ( يا بيضي هاي ) بسته استفاده مي شود : دايره هاي نامتقاطع براي مجموعه هايي كه هيچ عنصر مشترك ندارند ، دايره هاي همپوشان براي مجموعه هايي كه برخي از ( و نه همه ي ) عناصر آن ها با هم مشترك اند ، و دايره اي درون دايره ي ديگر براي مجموعه اي كه زيرمجموعه ي ديگري است . نمودارهاي « ون » در سال 1661 به وسيله ي « يوهان استرم » ابداع گرديد و به نام منطق دان انگليسي « جان ون » ( 1923 - 1834 ) كه از سال 1880 به بعد از آن استفاده كرد ، نامگذاري شد . اين نمودارها در آموزش هاي كتابنگاشتي براي كمك به دانشجويان در تجسم نتايج منطق بولي در كاوش كليدواژه اي ، مورد استفاده قرار مي گيرند .
آن گونه كه در « اف آربي آر » ( ملزومات عملكردي براي ركوردهاي كتابنگاشتي ) تشريح شده ، « نمودان » عبارت است از نتيجه ي يك اقدام تكباره براي توليد/ تجسم فيزيكي از يك اثر خلاقانه ، در يك قالب بياني خاص؛ مثل ويراستي كه از يكي از شكل هاي متني مختلف يك اثر ادبي منتشر مي شود ، يا مضبوطي كه از اجراي خاصي از يك اثر موسيقايي تهيه مي گردد . نمودان از همه ي اشيا ( فقره ها ) ي فيزيكي تشكيل مي شود كه از نظر محتواي فكري/ هنري و شكل فيزيكي ، ويژگي هاي يكساني دارند ، و در اكثر موارد عبارت است از مجموعه اي از نسخه هاي متعدد كه براي توزيع تجاري توليد شده اند . با وجود اين ، در بعضي موارد ممكن است فقط يك نمونه از يك اثر وجود داشته باشد؛ مثل يك مضبوط آرشيوي مربوط به تاريخ شفاهي ، دستنوشته اي از يك پديدآورنده ، يا يك كتاب هنري تكدانه و منحصربه فرد .
specimen
يك مورد منفرد يا يك عضو از يك گروه يا رده ، كه به عنوان مثال يا نمونه اي از كل ، برگزيده مي شود؛ مثل فقره اي از يك نوع خاص كه در يك نمايشگاه عمومي يا كتابخانه اي براي بازنمايي گروهي از فقره ها ، يا كل يك مجموعه از منابع انتخاب مي شود . مقايسه كنيد با : artifact نيز نگاه كنيد به : specimen case
example
در چاپ و بازار كتاب ، يك نسخه ي بخصوص از ويراستي خاص ، كه با ديگر نسخه هاي همان ويراست ، از هيچ نظر تفاوتي ندارد .
در چاپ ، عبارت است از نسخه ي چاپي امتحاني كه از حروف فلزي ، لوح ها ، فيلم عكاسي ، يا نوار يا ديسك مغناطيسي ، به منظور بازبيني و اصلاح در مراحل مختلف نگارش ساخته مي شود . نمونه هاي غلط گيري مطالب متني را به نام « برگه هاي نمونه » ( proof sheets ) مي شناسند . در توليد كتاب ، نوع متفاوتي از نمونه ي غلط گيري در هر مرحله از فرايند چاپ ساخته مي شود . نمونه هاي غلط گيري ، كه بر اساس شكل ، هدف ، يا مقصد طراحي مي شوند در مراحل زير استفاده مي شوند : نمونه ي اول ( first proof ) : نمونه ي ستوني مقدماتي ، كه براي بازگشت به حروفچيني ، توسط نمونه خوان چاپچي اصلاح مي شود؛ نمونه رانكا يا ستوني ( galley or slip proof ) : كه قبل از چاپ محتوا در صفحات ، صفحه بندي اوليه مي شود ، و توسط نمونه خوان چاپچي كنترل و براي اصلاحات نهايي توسط پديدآورنده ، نزد ناشر فرستاده مي شود؛ نمونه ي صفحه اي ( page proof ) : بعد از آن كه اصلاحات پديدآورنده اِعمال شدند و متن در صفحات صفحه بندي شد ، براي اصلاحات نهايي نزد پديدآورنده فرستاده مي شوند؛ نمونه ي نشاندار ( marked proof ) : اصلاحات پديدآورنده را دربرمي گيرد ، كه براي مطابقت با شيوه نامه ي ناشر ، توسط نمونه خوان چاپچي كنترل مي شود؛ نمونه ي اصلاحات نما ( show revise ) : متني كه به يك نمونه خواني ديگر نياز دارد؛ نمونه ي تميز ( clean proof ) : گزاره اي توسط نمونه خوان مبني بر اين كه نسخه ، كاملاً اصلاح شده؛ نمونه ي چاپ ( press ) : دستور نهايي از جانب ناشر مبني بر اين كه اثر ، آماده ي رفتن به چاپخانه است . نيز نگاه كنيد به : proof print proofreading
مرحله اي در فرايند نشر كه در آن ، « نمونه ي چاپچي » به شكل موشكافانه خوانده شده و براي تشخيص خطاهاي حروفچيني ، با دستنوشته ي اصلي يا نسخه ي ماشين شده ، به دقت مقايسه شده . اصلاحات توسط « نمونه خوان » ( proofreader ) بر روي نمونه ي غلط گيري ذكر مي گردند و نزد چاپچي پس فرستاده مي شوند . نيز نگاه كنيد به : typographical error
specimen case
گنجانه ي انبارشي پهن و تختي كه ( معمولاً وجه فوقاني آن شفاف است و ) به محفظه هايي ( معمولاً با پوششي از مواد نرم ) تقسيم شده و براي تعبيه و نگهداري نمونه ها به صورت رديفي ، به منظور تسهيل در مقايسه مورد استفاده قرار مي گيرد . برخي از نمونه دان ها داراي قفل هستند . در موزه ها ، نمونه دان ها را در ابعاد خاصي مي سازند تا بتوان آن ها را در قفسه هاي مخصوصي كه براي همين منظور طراحي شده اند ، بر روي هم قرار داد . نيز نمونه اي از جلد كتاب اطلاق مي شود كه از سوي صحافيخانه ، به منظور تأييد براي ناشر فرستاده مي شود و قطع ، جنس جلد ، كيفيت آن ، حرفنويسي ، و گوشه زيب هاي مورد استفاده ي احتمالي را نشان مي دهد .
عبارتي كه دلالت مي كند بر حروفي كه در ستون هاي طولاني حروفچيني شده ، و در سيني هايي به نام رانكا مرتب گرديده اند تا بعداً صفحه بندي شوند ، و سپس پديدآورنده و نمونه خوان بتوانند متن را بازبيني نمايند و پيش از رفتن اثر به زير چاپ ، اصلاحات لازم را انجام دهند . اگر چه نمونه ي رانكا معمولاً حاوي تصاوير و نمايه ها نيست ، ولي ممكن است براي نقد و بررسي ، مورد استفاده قرار گيرد . مترادف با : galleys slip proof
نمونه ي چاپي ، كه از حروفي توليد مي شود كه بعد از بررسي نمونه هاي ستوني و اصلاح خطاها ، در صفحه بندي شده اند و براي كنترل نهايي قبل از رفتن اثر انتشاراتي به زير چاپ ، آماده است .
government agency
يك واحد حكومتي كه به موجب قوانين يا مقررات ، مجاز به انجام يك كار بخصوص مي باشد .
سازماني كه نقشه ها و ديگر اطلاعات نقشه نگاشتي را ( معمولاً با حمايت مالي دولت يا نيروهاي مسلح كشور ) منتشر مي كند . بزرگ ترين نهاد نقشه نگاشتي در ايالات متحده « پيمايش زمين شناختي ايالات متحده » است . در « قواعد فهرستنويسي انگلوامريكن - ويراست 2 » ، نام نهاد نقشه كشي در ناحيه ي « شرح مسئوليت » ( در توصيف كتابنگاشتي فقره ي نقشه كشي ) ارائه مي شود .