واژه‌نامه اطلاع‌رسانی





a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z

شماره واژه‌ها با این حرف: 184
شمار همه واژه‌‌های واژه‌نامه: 5180
epistle
قطعه اي به نظم يا نثر ، كه به شكل نامه نوشته شده و از نظر سبك آن قدر زيبا است كه اثري ادبي ، و داراي ارزش انتشار شمرده مي شود . نيز به يكي از نامه هاي « عهد جديد » در انجيل مسيحيان نيز گفته مي شود .
اداره كننده ي هيئت علمي در يك مباحثه ي آكادميك رسمي كه مسئوليت پيشنهاد نظربه اي را برعهده دارد كه نامزد درجه ي علمي موردنظر ( پاسخ دهنده ) بايد از آن دفاع يا با آن مخالفت كند . انتظار مي رود رئيس جلسه در مباحثه ي بعد از سخنان پاسخ دهنده ، همراه با هيئتي كه متشكل از افراد ديگري از اعضاي هيئت علمي هستند ، شركت كند .
liaison
در كتابخانه هاي آكادميك ، به كتابداران غالباً يك يا چند بخش آكادميك محول مي شود تا به عنوان رابط بين هيئت علمي آموزشي آن بخش ها و كتابخانه عمل كنند . مسئوليت هاي رابط ممكن است آموزش كتابنگاشتي ، مجموعه گستري ( مشتمل بر منابع مرجع و منابع الكترونيكي ) ، آگاهي رساني جاري ، و آموزش هيئت علمي در استفاده از منابع كتابخانه را شامل شود . بيش تر كتابداران رابط ، آمادگي آكادميك ( يا حداقل سطحي از مهارت ) را در حوزه اي كه خدمت مي كنند دارا هستند .
نقطه يا فرايندي كه دو جزء از سامانه ي داده پردازي را به هم متصل مي كند؛ مثل صفحه ي نمايش كه به عنوان واسطه ي بين برنامه ي نرم افزاري و كاربران انساني آن ، عمل مي كند . بعضي از محيط هاي رابط ، كاربرپسندتر از بقيه هستند . نيز نگاه كنيد به : graphical user interface usability
ميانجي رايانه اي كه به كاربر امكان مي دهد با دستكاري در « گُزين نواره » ها ، آيكون ها ، و پنجره هاي قابليت تغيير مكان يا تغيير اندازه ( به وسيله ي صفحه كليد يا ابزارهاي نشانه گر ، مثل موشواره ) را دارند ، به طور تعاملي به دادن درونداد و دريافت برونداد بپردازد . محيط هاي رابط گرافيكي در مرورگرهاي وب و در بيش تر واژه پردازها ، صفحه گستردها ، و برنامه هاي كاربردي گرافيكي مورد استفاده قرار مي گيرند ، كيفيت محيط هاي رابط گرافيكي به كارآمدي و قابليت استفاده ي آن ها بستگي دارد . مترادف با : graphic user interface WIMPS نيز نگاه كنيد به : Macintosh Windows
رابطه ي معنايي بين دو واژه ( مثلاً در Library books/ Books ) كه در آن ، مفهوم بازنمايي شده توسط يكي از واژه ها ( Library books ) رده ي فرعي براي مفهوم بازنمايي شده توسط ديگري ( Books ) است .
رابطه ي معنايي بين دو يا چند مفهوم ، و بين واژه ها ( سرعنوان هاي موضوعي يا توصيفگرها ) يي كه براي بازنمايي آن مفاهيم در يك زبان نمايه سازي مورد استفاده قرار مي گيرند . روابط معنايي را مي توان به صورت زير طبقه بندي كرد : مثال توصيف رابطه ( relation ) اسكنر/ باركـُد عمل ، فرايند ، يا عملياتي كه مستقيماً توسط يكي بر روي ديگري انجام مي شود فعال ( Active ) آمار كتابخانه/ كتاب سنجي داراي پيوند مفهومي ، اما فاقد پيوند سلسله مراتبي همايندي ( Associative ) فراهم آوري ها/ رشد مجموعه يكي موجب روي دادن ديگري سببي ( Causal ) ادبيات/ شعر انواع گونه ها جنسي ( Generic ) صحافي كتاب/ صحافي يكي زيررده ي منطقي ديگري است سلسله مراتبي ( Hierarchic ) Mainz Psalter يكي در ، يا روي مكاني قرار گرفته كه با ديگري مشخص مي شود مكاني ( Locative ) فصل/ كتاب جزء به كل بخشي ( Partitive ) مجموعه ي كتابخانه/ معيارهاي انتخاب يكي كه ، بدون تأثير متقابل ، تحت تأثير يا تابع عمل ديگري است انفعالي ( Passive ) انتخاب/ عدم انتخاب متقابل در معنا متضاد ( Antonymous ) كتابچه/ جزوه داشتن معناي يكسان يا تقريباً يكسان هم معنا ( Syonymous )
associative relation
يك رابطه ي معنايي كه در آن ، دو كلمه يا عبارت ، كه گاه در داخل يك متن بخصوص هستند ، به لحاظ مفهوم با هم مرتبط مي باشند ، ولي به لحاظ سلسله مراتبي با هم مربوط نيستند ( مانند " گسترش كتابخانه " و " برد كتابخانه " ) . نيز نگاه كنيد به : related term
يكي از دو علامت [] كه در دو طرف يك واژه ، عبارت ، يا جمله ي عددي در متن قرار مي گيرند تا - معمولاً - نشان دهند كه به متن اصلي افزوده شده است . در فهرستنويسي كتابخانه اي ، از راست كمانك براي نشان دادن درونيابي انجام شده به وسيله ي فهرستنويس ( مثل : [48]ص . ) و در دو طرف « تعيين عام نوع ماده » ( پس از عنوان در ركورد كتابنگاشتي ) براي بازنمايي يك فقره ي غيركتابي ( مثل : [مضبوط صوتي] ) استفاده مي شود . مقايسه كنيد با : parenthesis
وقتي كتاب يا فقره اي ديگر در امانت است ، اكثر كتابخانه ها به امانت گيرنده ي جديد اجازه مي دهند در تماس با سامانه ي گردش كتاب ، يك نشانه ي « بازداشت » بر روي آن فقره قرار دهد . بدين ترتيب مراجعه كننده اي كه كتاب را خارج كرده اجازه نخواهد داشت آن را تمديد كنند و بعد از بازگشت فقره ، حق خارج كردن آن با شخصي خواهد بود آن را « بازداشت » كرده . بعضي از فهرست هاي درونخطي به كاربر اجازه مي دهند بدون كمك كاركنان ، فقره اي را « بازداشت » كند .
اطلاعات ، مواد ، يا ركوردهاي متناوبي كه ديگر روزآمد نيستند ( مثل آن دسته از گزارش هاي سالانه ي شركت كه مربوط به سال هاي قبل هستند ، يا ويراست هاي قديمي تر يك پيايند مرجع ) و اغلب به جهت ارزش آرشيوي ، در كتابخانه و آرشيو نگهداري مي شوند . موجودي هاي غيرجاري ادواري هاي چاپي ( كه « آرشيو شماره هاي پيشين » ناميده مي شوند ) ، براي صرفه جويي در فضا اغلب به ريزفيلم يا ريزبرگه تبديل مي شوند . متضاد : current مقايسه كنيد با : outdated
عبارتي عاميانه كه كتابفروشانِ قرن هجدهم لندن براي دسته بندي متفرقه ي كتاب هاي غيرقابل فروش به كار مي بردند و احتمالاً از بوي رسواكننده ي شرابي گرفته شده كه از محتويات قبلي شبكه هاي چوبي شراب « رام » ( كه براي نگهداري اين كتاب ها مورد استفاده قرار مي گرفت ) متصاعد مي شد .
اليافِ گونه اي از گياه آسيايي « Beahmeria nivea » ( از خانواده ي گَزَنه ) كه يكي از بادوام ترين مواد براي كاغذسازي و نساجي است و در چاپ اسكناس به كار مي رود . نيز نگاه كنيد به : rag paper
زيربرنامه اي كه به طور خاص براي پيونددادن يك وسيله ي جانبي به سيستم عامل رايانه طراحي شده ، و رايانه را قادر مي سازد عملكردهايي را كه از طريق نرم افزار كاربردي تقاضا مي شوند انجام دهد . بعضي از رانشگرها ( مثل رانشگر صفحه كليد ) در سيستم عامل گنجانده شده اند ، اما وقتي سخت افزار جديدي ( اسكنر ، چاپگر ، ديسك گردان ، . . . ) به رايانه افزوده مي شود ، معمولاً بايد رانشگر مناسب بر روي سي پي يو نصب شود تا سيستم عامل بتواند براي به كارانداختن وسيله از آن استفاده كند . نام ديگر : device driver
در چاپ ، سيني باريك و بلندي كه در يك طرف باز است ، و سطرهايي كه به وسيله ي حروفچين حروفچيني شده اند ، از « قيد حروفچيني دستي » يا از دستگاه حروفچيني به آنجا منتقل مي شوند ، تا بعداً صفحه بندي شوند . رانكاها در اصل در اندازه ي 25*15 سانتيمتر و از جنس چوب بودند ، ولي در اوايل قرن نوزدهم ، سيني هاي فلزي مورد استفاده قرار گرفتند و طول آن ها هم به حدود 55 سانتيمتر افزايش يافت تا جاي كافي براي چند صفحه را تأمين كنند . به عنوان شكل كوتاه شده ي galley proof نيز مورد استفاده قرار مي گيرد . از اين نظر ، نگاه كنيد به : galley proof
مطالعه ي تجربي در مقياس كوچك كه پيش از پروژه ي پژوهشي اصلي و براي آزمودن يك فرضيه ي اوليه ، يك طرح پژوهشي ، يا يك روش ، يا براي تعيين اين كه آيا مطالعه ي كامل و تمام عيار لازم است يا نه ، انجام مي شود . همچنين ، آزمون مقدماتي يك سامانه يا راه حل براي تعيين امكان اجراي آن در مقياس بزرگ تر .
در رايانش ، واژه ي عاميانه اي كه از عبارت " to pull oneself up by one's bootstraps " ( روي پاي خود ايستادن ) گرفته شده و به معناي راه انداختن رايانه است كه در نتيجه ي آن ، فايل هاي موجود در سيستم عامل آن به طور خودكار شروع به اجراشدن مي كنند . در مورد برنامه هاي كاربردي ، به جاي اين واژه از " بارشدن " ( load ) استفاده مي شود . مترادف با : boot up نيز نگاه كنيد به : cold boot reboot
راه اندازي مجدد رايانه با خاموش كردن و سپس روشن كردن دوباره ي آن ، تا فايل هاي سيستم عامل آن ، مجدداً اجرا شوند . اين طرز كار گاهي اوقات كه رايانه در هنگام عمليات پردازش ، ناگهان قفل كرده و راه اندازي مجدد اثري ندارد ، براي " رفع گير " مفيد است ، اما كاربر بايد متوجه باشد كه خاموش كردن رايانه به ازدست دادن داده هاي ذخيره نشده منتهي مي شود .
واداشتن سيستم عاملِ رايانه به اجراي مجدد فايل هاي آن ( معمولاً از طريق انتخاب گزينه ي Restart يا Reset ، يا يا فشاردادن همزمان دكمه هاي Ctrl+Alt+Del بر روي صفحه كليد ) . اين شيوه گاهي اوقات در « رفعِ گير » رايانه ( پس از آن كه در حين پردازش ، ناگهان قفل كرده ) مؤثر است . اگر اين شيوه كمكي نكرد ، كاربر مي تواند سيستم را « بوت سرد » كند؛ اما بايد توجه داشت كه خاموش كردن دستگاه به ازدست رفتن داده هاي ذخيره نشده منجر خواهد گرديد . مترادف با : warm boot نيز نگاه كنيد به : boot
در بازيابي اطلاعات ، عبارت است از طرحي نظام مند براي اجراي يك كاوش . در بيش تر موارد ، اولين گام در كاوش ، تدوين يك عبارتِ مقوله اي فشرده و واضح است . گام بعدي ، شناسايي مفاهيم اصلي در آن مقوله است . سپس مناسب ترين كشف ابزار براي آن موضوع را بايد شناسايي و مكانيابي كرد . بعد از آن مي توان براي يافتن اصطلاحات مْرجحي كه آن مفاهيم اصلي را بازنمايي كنند ، به فهرست هاي مجاز سرعنوان هاي موضوعي و توصيفگرها ( در سيستم هاي نمايه سازي مناسب ) مراجعه كرد . در بازيابي رايانه مبناي اطلاعات مي توان با استفاده از منطق بولي ، كليدواژه ها را تركيب كرد و يك يا چند پرس وجو تشكيل داد كه « نحو » بيان آن ها براي فهرست ها ، داده پايگاه هاي كتابنگاشتي ، و موتورهاي كاوشي كه به احتمال زياد حاوي اطلاعات درباره ي موضوع هستند ، قابل قبول باشد . اگر نتايج اوليه ي كاوش رضايتبخش نباشند ، كاربر مي تواند با افزودن « اصطلاحات وابسته » يا جايگزين كردن اصطلاح هاي عام تر ، عبارت كاوش را تغيير دهد تا بازيابي را گسترش دهد ، يا با استفاده از اصطلاحات اخص ، بازيابي را محدود نمايد . در بيش تر سامانه ها مي توان از محدودگرها براي محدودكردن بازيابي به مدخل هايي كه پارامترهاي خاصي را برآورده مي سازند استفاده كرد . نيز نگاه كنيد به : heuristic proximity truncation
فضاي باز بين دو رديف موازي از جاكتابي ها يا قفسه ها ، يا در زاويه ي گردش دو رديف متقاطع ، كه خالي گذاشته مي شود تا مراجعان و كاركنان كتابخانه بتوانند به مخزن دسترسي يابند . كم ترين عرض راهرو در كتابخانه هاي قفسه باز در ايالات متحده ، 90 سانتيمتر است . برخي از انواع قفسه بندي متراكم به كاركنان و كاربران امكان مي دهد با جا به جايي قفسه هاي متحرك ، كه معمولاً بر روي ريل هايي بر كف محوطه حركت مي كنند ، راهروي لازم را ايجاد كنند . نيز نگاه كنيد به : cross aisle range aisle
راهرو يا دالان باريكي بين دو رديف از قفسه هاي مخزن كتابخانه . در ايالات متحده حداقل پهناي استاندارد راهرو در ساختمان هاي جديد و بازسازي شده 90 سانتيمتر است . بعضي از انواع قفسه بندي فشرده اين امكان را فراهم مي كنند كه فاصله ي بين رديف ها بنا به نياز تنظيم شوند . مترادف با : stack aisle نيز نگاه كنيد به : cross aisle
دالان يا راهرويي كه با زاويه ي 90 درجه ، رديف ها و راهروهاي طولي محوطه ي مخزن كتابخانه را قطع مي كند ، و به كاركنان و مراجعان امكان مي دهد بدون رفتن تا پايان يك رديف ، از رديفي به رديف ديگر گذر كنند .
اطلاعات ارائه شده به وسيله ي كتابخانه ( معمولاً به شكل دستبرگ يا جزوك چاپي ) كه : 1 ) چگونگي استفاده از خدمات كتابخانه ( فهرست درونخطي ، امانت بين كتابخانه اي ، . . . ) را شرح مي دهد ؛ 2 ) منابع مهم در يك موضوع ( مثلاً جنگ جهاني دوم ) ، يك رشته ( مثلاً تاريخ ) ، يا شكل خاصي از منابع ( مقالات ادواري ها ، اسناد دولتي ، زندگينگاشت ها ، . . . ) را توصيف مي كند ؛ يا 3 ) چگونگي انجام كاري ( مثلاً تدوين يك كتابنگاري گزارماني ، استناد به مآخذ و منابع به سبك كتابنگاشتي بخصوص ، . . . ) را شرح مي دهد . در آرشيو ، نوعي از « كشف ابزار » كه خلاصه يا توصيفي عام از محتواي يك مجموعه ي آرشيوي ارائه مي دهد ، يا موجودي هاي آرشيوي مرتبط با يك موضوع بخصوص ، يك ناحيه ي جغرافيايي ، يك دوره ي تاريخي ، يا . . . ، يا محتواي نوع بخصوصي از مواد ( خاطرات روزانه ، نامه ها ، عكس ها ، . . . ) را توصيف مي كند .
دستنامه اي كه براي كمك به خوانندگان در شناسايي و يادگيري ، درباره ي گياگان و / يا زياگان يك منطقه ي جغرافيايي خاص طراحي شده ، و اغلب به عنوان بخشي از يك فروست منتشر مي شود . محتواي « راهنماي حوزه » معمولاً بر طبق طبقه بندي زيست شناختي مرتب مي شود ، و در هر مدخل يك گونه ي واحد ( يا گروهي از گونه هاي بسيار مرتبط ) توصيف مي شود . مدخل ها نوعاً شامل اسم لاتين گونه ها ، متن توصيفي ، حداقل يك تصوير براي تسهيل در شناسايي ، و يك يا چند نقشه براي نشان دادن توزيع جغرافيايي مي باشند . « راهنماهاي حوزه » بسته به خط مشي كتابخانه ي محل ، در بخش مرجع يا در مجموعه ي گردشي ، قفسه چيني مي شوند .
دستنامه اي كه اطلاعات جاري و سودمندي را براي مسافران به يك شهر ، ايالت ، منطقه ، كشور ، يا ناحيه ي جغرافيايي ديگر ، يا براي ديداركنندگان از يك موزه ، پارك ، مكان تاريخي ، . . . ارائه مي دهد .
كتاب تمرين ، كه حاوي رهنمودهايي براي انجام آزمايش هاي آزمايشگاهي ( معمولاً با نظارت يك استاد ) توسط دانشجويي است كه در يكي از درس هاي علوم ثبت نام كرده ، و اغلب با جلد كاغذي و همراه با كتاب درسي منتشر مي شود .
اثر انتشاراتي كه به صورت سالانه يا نيمسالانه ، به وسيله ي دولت يك كشور منتشر مي شود و معمولاً حاوي متن آيين نامه ها و/ يا قوانين دولتي ، آمار انتخابات ، و اطلاعاتي درباره ي ساختار دولت ، مقالات برگزيده و منتصب ، حوزه هاي رأي گيري ، و شهرك ها يا شهرها ، شهرستان ها ، و بخش هاي كشور/ ايالت مي باشد . مترادف با : blue book
طرح مكتوبي كه يك يا چند جنبه از برنامه ي تحصيلي و آموزش ( اهداف و آرمان ها ، راهبردهاي تدريس ، فعاليت هاي يادگيري ، منابع خاص ، فنون ارزيابي و سنجش ) را براي استفاده در داخل واحد آموزشي كوچكي به اندازه ي يك كلاس درس ، يا به بزرگي يك مدرسه ، منطقه ، يا ايالت زير پوشش قرار مي دهد . در " اريك " ، راهنماهاي برنامه ي درسي به عنوان سند ، نمايه سازي و چكيده نويسي مي شوند .
منبعي چاپي يا درونخطي كه اطلاعات ، آموزش ها ، و رهنمودهاي مبسوطي را در باب بهترين راهبردها ، فنون ، و منابع براي پژوهش در يك موضوع يا حوزه ي مطالعاتي ارائه مي كند . راهنماهاي پژوهشي كه به اندازه ي كتاب ، بزرگ باشند معمولاً در بخش مرجع كتابخانه قفسه چيني مي شوند . بيش تر كتابخانه هاي آكادميك دستبرگ هاي يك يا دوصفحه اي را در نزديكي ميز مرجع روي « نمارُف » قرارمي دهند؛ اين دستبرگ ها فنون پژوهش را توضيح مي دهند و « كشف ابزار » هاي مناسب با هر رشته در آن ها فهرست مي شود .